مرکز مشاوره ستاره



نوروفیدبک چیست و چگونه کمک می کند؟

نوروفیدبک حدود سی سال است که مورد استفاده قرار می گیرد، اما در سالهای اخیر بیش از قبل شناخته شده است.

این روش بر اساس اصول بنیادی بایوفیدبک یا بازخورد زیستی می باشد و هدف اصلی ان ثبات کارکرد مغز است.

تا همین اواخر اگر به دنبال سلامت روان خود بودید تنها دو گزینه وجود داشت، روان درمانی و دارو و دارودرمانی، اما امروزه گزینه سومی به نام درمان نوروفیدبک وجود دارد.

هنگامی که با یک درمانگر ملاقات می کنید که از نوروفیدبک استفاده می کند، خواهید دید که الکترودهایی روی سر شما میگذارد که غیر تهاجمی و بدون ضرر هستند.

سنسورها فعالیت الکتریکی مغز شما را ثبت می کنند. این فعالیت الکتریکی تقویت شده و روی کامپیوتر به  صورت باندهای فرکانسی مجزا دیده می شود.

فرکانس هایی که اندازه گیری می شوند عبارتند از دلتا، تتا، الفا و بتا. مغز از این بازخوردها استفاده می کند تا تا الگوهای التریکی مشکل دار را تغییر دهد.
فواید نوروفیدبک

فواید بسیاری در نتیجه استفاده از نوروفیدبک وجود دارد.

نتایج مطالعات نشان داده اند که روی طیف وسیعی از اختلالات تاثیر می گذارد: سر درد، افسردگی، ناتوانی های یادگیری، اختلال بیش فعالی و نقص توجه، اضطراب و حملات پانیک، اختلالات وسواس جبری، اختلالات خواب، اعتیاد، اختلال استرس پس از سانحه، آسیب مغزی، سکته، کما، سندروم خستگی مزمن، فیبرومیالژی و صرع.

هم چنین اختلالات دیگری نیز از نوروفیدبک تاثیر گرفته اند که در مقالات کمتر به انها پرداخته اند: مثل رعشه و لرزش بدن، افراد پرخاشگر، کاهش خشم، مشکلات حافظه و مشکلات گفتار.

هم چنین برای افزایش عملکرد موسیقیایی نیز مورد استفاده می شود. ناسا چندین سال است که از نوروفیدبک به منظور افزایش تمرکز خلبانان خود استفاده می کند.
نوروفیدبک چگونه باعث درمان نقص توجه و بیش فعالی می شود؟

اختلال نقص توجه و بیش فعالی بیشترین مشکلی است که افراد را به سمت درمان با نوروفیدبک می برد.

مطالعات نشان داده اند که نوروفیدبک می تواند تا 80 درصد علائم این اختلال را بهبود بخشد، و هوشبهر را 6 تا 15 نمره بالاتر می برد.

متداول ترین شاخص برای اختلال بیش فعالی نسبت باندهای فرکانسی تتا به بتا در نواحی مرکزی سر می باشد. اگر این نسبت بسیار بالا باشد، می توان با استفاده از نوروفیدبک این نسبت را کوچکتر کرد و حیطه توجه را افزایش داد و تکانشگری را کم کرد.

گاهی اوقات باند فرکانسی آلفا نیز در نواحی جلوی سر بزرگتر است و با کاهش آن می توان توجه متمرکز و باقی ماندن روی تکلیف را افزایش داد.


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر

وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین

وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق

بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


راه مقابله با اختلال بیش فعالی

اختلال بیش فعالی  به شدت به ژنتیک مرتبط است. افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی  هوش و نظم ندارند. آنها فقط درصدد انجام وظایف خود هستند.
کمک به خود فرد راه مقابله با اختلال بیش فعالی

بسیاری از استراتژی هایی که به جوانان با اختلال بیش فعالی کمک می کنند، از جمله ساختار، راهنمایی های سازمان، مربیگری و همچنین داروها می توانند برای بزرگسالان که مبتلا به اختلال بیش فعالی نیز هستند مفید باشد و به آن ها کمک کند تا زندگی بهتری داشته باشند.

داشتن یک رویکرد فردی برای بزرگسالان و کودکان که بر درمان نقاط قوت و ضعف تمرکز دارد، حیاتی است.

یکی از زمینه های اصلی عدم تمرکز برای بزرگسالانی که با اختلال بیش فعالی زندگی می کنند، یادگرفتن این موضوع است که بتوانند مشکل عدم تمرکز را در محیط کار مدیریت کنند. این علائم ممکن است در بعضی یا همه زمینه های زیر ایجاد شود:

    نوشتن کارهای خود بر روی کاغذ، اولویت دادن به وظایف و برآورد میزان زمان لازم برای شروع و تکمیل پروژه ها در زمان
    تمرکز، حفظ و انتقال توجه از یک پروژه به دیگری
    هشدار، تلاش و پردازش اطلاعات در زمان مناسب
    یادآوری حقایق در حالی که فعالانه اطلاعات دیگر را پردازش می کند
    تنظیم تکانشی بودن خود  و برداشتن نشانه های غیر کلامی از دیگران

چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید انجام دهید تا خودتان را سازمان یافته و با استرس پایین کار کنید. حقوق خود را بشناسید و با کارفرمای خود کار کنید تا محیط خود را برای نیازهایتان مناسب سازید. برخی از امکانات معمول عبارتند از:

    برنامه ریزی جلسات به طور منظم با سرپرست برای اولویت بندی وظایف
    ایجاد یک چک لیست تکالیف، و یک نمودار گردش کار که ایده ای از زمان مورد نیاز برای هر پروژه را فراهم می کند
    با استفاده از یک سیستم ثبت الکترونیکی
    تمدید مهلت پروژه ها و وظایف
    ارائه یک فضای کاری بدون حواس پرتی
    شکستن تکالیف بزرگ به وظایف کوچکتر
    ارائه شکاف ساختاری
    اجازه دادن به کارمند برای رسیدگی به  دستورالعمل ها و داشتن جلسات ضبط صدا و یا ارائه دستورالعمل های کتبی در مورد پروژه ها و آموزش
    اجازه دادن به کارمند برای کار در خانه
    درگیر کردن کارمند برای کمک به دیگران به عنوان یک مربی شغلی
    اجازه دادن به کارمند برای رد کردن رویدادهای اجتماعی
    اختصاص یک مربی برای کمک به کارمند

راه مقابله با اختلال بیش فعالیراه مقابله با

اختلال بیش فعالی

شما می خواهید با سرپرست خود صحبت کنید و اطمینان حاصل کنید که این محل های اقامت در محل کار شما ایجاد نشود.
مربیگری و راه مقابله با اختلال بیش فعالی

مربیگری در طول نیم قرن گذشته به عنوان یک صنعت جدید پدید آمده است تا پیشرفت شخصی و حرفه ای را ارتقا بخشد.

مربیگری اختلال

بیش فعالی طی چند دهه گذشته به عنوان یک مولفه برای درمان اختلال بیش فعالی توسعه یافته است.

این حمایت است که به نیازهای افراد مبتلا به اختلال بیش فعالی ، از جمله بزرگسالان و جوانان، مناسب است. به طور کلی، مربیگری اختلال بیش فعالی شامل موارد زیر است:

    درک اثرات اختلال بیش فعالی بر زندگی چارچوبی را فراهم می کند که شامل پذیرش خود است.
    یک آزمایشگاه برای یادگیری مؤثر و تجربی ارائه می دهد.
    مناطق قدرت را به فرد نشان می دهد.
    مناطق چالش را شناسایی می کند و راه های مقابله با آن را آموزش می دهد.
    استراتژی های شخصی برای موفقیت را توسعه می دهد.

مربیان اختلال بیش فعالی اغلب با برنامه ریزی، تنظیم هدف، ایجاد اعتماد، سازماندهی، تمرکز، اولویت بندی و حفظ وظایف با شما کار می کنند.

مربیگری اختلال بیش فعالی یک راه موثر برای ایجاد تغییرات پایدار است. رابطه مربیگری، ساختار را برای تمرکز بر آنچه که مهم است، فراهم می کند تا مردم را وادار کند تصمیمی بگیرند، اقداماتی را که می خواهند انجام دهند را تعیین می کند و سپس پاسخگو هستند.

مربیان همچنین می توانند به والدین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی کمک کنند. مربیان برای والدین راه حل های زیر را ارائه می دهند:

    به بچه ها کمک کنید تا نقاط قوت و انگیزه خود را تعیین کنند
    برای موفقیت بچه ها جشن بگیرید
    به بچه ها آموزش دهید تا چشم اندازهای خود را تغییر دهند
    گذراندن درس های زندگی، مثبت و منفی
    حمایت از بچه ها در فهمیدن آنچه که آنها در زندگی خود می خواهند
    ارائه بازخورد سازنده و پاسخگویی
    ارزش ها، باورها و دیدگاه های خود را به اشتراک بگذارید
    اگر با شرایط سلامت روان زندگی می کنید، بیشتر در مورد مدیریت سلامت روانی خود و پیدا کردن پشتیبانی مورد نیاز خود بیشتر بیاموزید  .

کمک به یک عضو خانواده یا دوست

اختلال بیش فعالی یکی از رایج ترین شرایط در کودکان است، بنابراین ابتدا باید بدانید که شما و فرزند شما تنها نیستید.

اختلال بیش فعالی یک محصول جانبی از سبک والدین نیست. همچنین کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی فاقد هوش و انضباط هستند – آنها فقط تلاش می کنند تا تمرکز خود را برای انجام فعالیت های مناسب سنشان حفظ کنند.

برای حمایت از فرزندتان در خانه، چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید انجام دهید:

حفظ نگرش مثبت و تمرکز بر موفقیت و پیروزی و کمتر صحبت کردن  در مورد چالش ها یا موانعی که وجود دارد.

همیشه نقاط قوت، اهداف و منافع خود را حفظ کنید تا خدمات و خدماتی را که از او برای مدیریت بیش فعالی می خواهید، انجام دهد.

به عنوان مثال، اگر فرزند شما همیشه در حال حرکت است، او را درگیر فعالیت های جسمانی مانند یوگا، کلاس رقص، در حال اجرا، هنرهای رزمی یا فعالیت های مشابه کنید، چرا که علائم اختلال بیش فعالی می تواند به او در موفق شدن در این موارد کمک کند.

نگرش مثبت شما بهترین ابزار برای کمک به کودک شما برای غلبه بر چالش های اختلال بیش فعالی است.

ایجاد و حفظ ساختار. کودکانی که با اختلال بیش فعالی زندگی می کنند، احتمالا موفق می شوند، هر روز برنامه ای منظم از وظایف خود داشته باشند.

اگر ساختار روزانه آنها تغییر کند، ممکن است آن ها مشکلات جدی را تجربه کنند. ایجاد و حفظ یک ساختار حمایتی بسیار مفید است به طوری که کودک شما بداند روزانه چه انتظاراتی از او دارید و باید آن ها را انجام دهد.

قوانین و انتظارات را بیان کنید. کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی با قوانین و انتظارات  ساده ای که به راحتی می توانند درک و پیگیری کنند، خوب عمل می کنند.

هر قاعده و انتظارات را بنویسید و آنها را در جایی که کودک شما به راحتی آنها را می خواند نصب کنید. شما همچنین می توانید یک نمودار کاری را برای او ایجاد کنید تا هر روز آن را نگاه کنید. او همچنین ممکن است به یک سیستم سازماندهی پاداش و پیامدها پاسخ دهد و هماهنگی کلیدی باشد.

عواقب ناشی از انحلال قوانین و تحسین او را زمانی که از آنها اطاعت می شود توضیح دهید.

پاداش باید تجارب فوری و فعالیت هایی با والدین باشد تا بندها و ارتباطات را تشویق کنند نه پاداش های مادی یا رفتارها. پیامد ها نباید کودک را مجازات کند، بلکه رفتار (به عنوان مثال، مدت زمانی او را از فعالیتی که دوست دارد منع کنید.)


اختلاف تحصیلی در ازدواج : تفاوت در درک یا مدرک؟!

ملاک های ازدواج برای هر فرد از اولویت و ترتیب خاصی برخوردار است.

عده ای ملاک های بیرونی مانند تناسب و زیبایی ظاهری یا کفایت و قدرت اقتصادی را ارجح می دانند عده ای دیگر نیز بعد درونی یعنی درک و تفاهم اخلاقی را مهم ترین معیار ازدواج خود عنوان می کنند.

در حال حاضر با توجه به همه گیری تحصیلات دانشگاهی، مدرک تحصیلی نیز به عنوان یک ملاک مهم مطرح می شود.

اینکه اختلاف تحصیلی در لیست معیارهای ازدواج تان اهمیت داشته باشد یا نه به دیدگاه تان در همسر گزینی برمی گردد.

ممکن است زن و شوهری را ببینید که از لحاظ به هم شبیه هستند و انگار برای یکدیگر ساخته شده اند و یا زن و مردی را ببینید که به نظر می رسد از هر نوع تناسب و تشابهی به دورند.

اختلاف تحصیلی در ازدواج

دو نظریه رقیب در حیطه معیارهای همسرگزینی وجود دارد:
دیدگاه همسر همسن

افرادی که در ازدواج به همسان همسری اعتقاد دارند، به دنبال فردی هستند که ویژگی های همسانی با آن ها داشته باشد.

آن ها تفاهم و رضایت را در شباهت می بینند چرا که معتقدند هرچه تجارب و ویژگی های مشترک بین شان بیشتر باشد، بهتر می توانند احساسات و دنیای درونی یکدیگر را درک کنند.

تحقیقات نشان داده که معمولا خانم ها درمورد تحصیلات و شخصیت، همسان همسری و در خصوص جایگاه و منزلت شغلی ناهمسان همسری و برتری مرد را ایده آل می دانند.
دیدگاه ناهمسان همسری

بر این اساس افراد به دنبال

ازدواج با فردی هستند که دارای صفات و ویژگی های نقطه مقابل شان ( مکمل ) باشد.

مثلا افرادی که شخصیت مطیع گونه ای دارند مجذوب فردی می شوند که از نظر شخصیتی مستقل و مقتدر است.

اختلاف تحصیلی و سن بالای ازدواج

در حال حاضر که جامعه به سمت مدرک گرایی به پیش می رود، سطح تحصلات به یکی از معیارهای اساسی ازدواج تبدیل شده است.

این اتفاق به دو طریق باعث بالا رفتن سن ازدواج در جامعه شده :

    افراد به دلیل تحصیلات ازدواج شان را به تاخیر می اندازند و به بعد از فارغ التحصلی موکول می کنند.
    افراد تحصیل کرده به دنبال ازدواج با فردی هم پایه تحصیلی خود، بسیاری از موقعیت های دیگر ازدواج را رد می کنند.

اختلاف تحصیلی در ازدواج
در ازدواج یکی از احتمالات زیر پیش می آید:

    مرد و زن هر دو از تحصیلات یکسانی برخوردار هستند. هر دو بی سواد یا دارای سطح تحصیلی پایین و یا هر دو دارای تحصیلات عالیه هستند.
    مرد از سطح تحصیلات بالاتری برخوردار است. به عنوان مثال مرد لیسانسه و زن دیپلمه است و یا مرد فوق لیسانس و زن فوق دیپلم دارد. (حالتی که در جامعه پذیرش بیشتری دارد)
    زن دارای تحصیلات عالیه و مرد از سطح تحصیلات پایین تری برخوردار است. به عنوان مثال زن دارای لیسانس و مرد دیپلمه است. ( حالتی که امروزه به سمت آن پیش می رویم )

تفاوت نگرش درباره تفاوت تحصیلات را جدی بگیرید

در حقیقت هیچ قانون یا معیار خاصی که بتوان با آن حد و مرزی برای ازدواج موفق و اختلاف معیارها ( از نظر تحصیلی و) بنا نمود، وجود ندارد.

اینکه بگویم صرف وجود اختلاف تحصیلی به شکست در ازدواج منتهی می شود،درست نیست. این موضوع تا حد زیادی به نگرش هر دو فرد بستگی دارد.

بنابراین بهتر است موارد زیر را در نظر بگیریم:
دلیل ترک تحصیل شخص مقابل مان چیست؟

    آیا علاقه ای به ادامه تحصیل ندارد یا برحسب شرایط مجبور به ترک تحصیل شده و در آینده با حمایت مان اشتیاق و توان ادامه تحصیل را خواهد داشت؟

البته این موضوع را در نظر بگیرید که در ازدواج باید از رویای تغییر دادن ویژگی ها و شخصیت فرد مقابل تان دست بردارید.

    من به عنوان فردی با تحصیلات بالاتر چه نگرش و احساسی به ازدواج با فردی که از تحصیلات کمتری برخوردار است دارم؟

آیا احساس می کنم در حق من اجحاف شده، حیف شدم، من خیلی برتر و سرترم، با معرفی همسرم  احساس خجالت دارم؟

یا اینکه نگرش منفی به تحصیلات پایین تر همسرم ندارم، احساس می کنم همسرم از نظر درک و زبان مشترک خیلی به من نزدیک است و این برایم مهم تر از مدرک تحصیلی او است.
من یا همسرم به عنوان فردی با تحصیلات پایین تر چه نگرشی به این ازدواج داریم؟

از اینکه از نظر تحصیلی در حد همسرم نیستم احساس کهتری و خجالت یا حسادت دارم؟ اعتماد به نفسم را از دست می دهم؟

و یا اینکه با افتخار و گشودگی کامل این اختلاف را می پذیرم و بدون نگرانی مشتاق و شاهد پیشرفت بیش از پیش همسرم خواهم بود؟

مرد و زن هردو دارای تحصیلات عالیه یکسان باشند و یا مرد تحصیلات عالیه داشته و خانم از تحصیلات پایین تری برخوردار باشد و یا اینکه مرد بسیار باسواد بوده و خانم بی سواد می باشد و در بدترین شرایط ممکن خانم باسواد بوده و مرد از تحصیلات کمی برخوردار است.

هرکدام از موارد بالا مقولات مربوط به خود را دارد اما مواردی که در آن سطح تحصیلاتی داری اختلاف فاحش بوده و حتی موردی که خانم دارای تحصیلات بالاتری می باشد همواره مشکلات حادی را ایجاد می کند.


پس از آنکه متوجه خیانت همسر خود می شوید، باید چکار کنید؟

و چه کاری نباید انجام دهید؟ این مقاله به ما گام های موثری را بعد از خیانت همسر پیشنهاد می دهد:

زمانی که متوجه روابط پنهان همسر خود می شوید، وحشت، سردرگمی، رنج روحی و جسمی تمام وجود شما را فرا گرفته و شما را در وضعیتی تاریک و مبهم قرار می دهد.

سیلی از نصیحت و راهنمایی از طرف خانواده و دوستان، کتاب ها، و اینترنت به سمت شما روانه می شوند. زندگی شما به شدت دستخوش تغییر می شود.

مهم نیست چقدر

همسر خیانت کار شما ابراز پشیمانی کند، شما قانع نشده و بی اعتمادی بر تمام وجود شما و رابطه تان سایه افکنده است.
پس از خیانت همسر

    شما ممکن است بخواهید بلافاصله از طریق شبکه های اجتماعی، تلفن، یا ایمیل تمامی افرادی که می شناسید را از کاری که او با شما انجام داده است آگاه سازید. نفس عمیقی بکشید. با استدلال و براساس منطق رفتار کنید و از کارهای عجولانه و بدون فکر خود داری کنید.
    به خاطر داشته باشید که حتی اگر اکنون به نظر غیر ممکن برسد، اما ممکن است بتوانید مشکلات رابطه ی خود را حل کنید. با گذشت زمان ممکن است احساس کنید که می توانید او را ببخشید.
    اگر تمام آشنایان و دوستان خود را متقاعد کرده باشید که همسرتان با بی رحمی تمام به شما خیانت کرده و موجب رنج  دیدن شما شده است و این که باور کنند همسر شما را مانند یک هیولای دیو صفت تصور کنند، می تواند پذیرش مجدد او به عنوان همسر شما را برای آنها نیز بسیار دشوارتر سازد و واکنش های خانواده و دوستان شما می تواند حتی زمانی که مشکلات وخشم موجود میان شما و همسرتان برطرف شده باشد برای رابطه ی شما  موجب مشکلات متعددی شوند.

 
این مسئله را تنها با افرادی که مورد اعتماد شما هستند مطرح کنید.

پشتیبانی عاطفی، صرف نظر از اینکه رابطه ی شما نجات خواهد یافت یا خیر، برای تسلا و تسکین درد شما لازم است.

خود را حبس نکرده و از دیگران دوری نکنید، شما به دوستان خوب خود برای ایجاد و حفظ توان کافی برای از سر گذراندن این سختی نیاز دارید.
پس لطفا به هر کسی چیزی نگویید.

پس از آنکه وضعیت خود را با تعداد اندکی از دوستان مورد اعتماد خود در میان گذاشتید، ممکن است تصمیم بگیرید تا این موضوع را به همه بگویید.

در چنین وضعیتی حتی اگر این کار را انجام دهید و این خبر بد در مورد همسرتان را در اختیار همه بگذارید، تصمیم شما دیگر عجولانه نیست و با فکر کافی انجام گرفته است.

این مسئله نشان دهنده ی توانایی شما برای اتخاذ تصمیمات قاطع و دقیق و همچنین توانایی شما برای خویشتن داری و کنترل رفتارهای خود حتی در موقعیت های دشوار است.
پس از خیانت همسر
بلافاصله تصمیم به ترک خانه و اسباب کشی نگیرید.

اگر نمی توانید با او زیر یک سقف باشید، ابتدا برنامه ی کوتاه مدتی برای ترک آن خانه بگیرید تا زمانی برای بدست آوردن ثبات از دست رفته خود داشته باشید.

ممکن است حتی فکر کردن به زندگی با این فرد که شما فکر می کردید او را می شناسید، و نقاط ضعف و راز های خود را با او درمیان گذاشته اید، به نظر غیر ممکن برسد.

اما به خود زمان کافی بدهید تا به اینکه چه چیزی به نفع شما خواهد بود فکر کنید و به راحتی بر اثر رنج وارده به خودتان صدمه نزنید.

زوج های بسیاری هستند که پس از چند ماه از برملا شدن رابطه ی پنهانی یکی از آنها، دوباره زند گی در زیر یک سقف را شروع می کنند.
انتقام جویی پس از

خیانت همسر به بهبود شرایط کمک نخواهد کرد.

برخورد های احساسی پس از خیانت همسر ، چه در سخن گفتن و یا برخورد فیزیکی با همسر

خیانت کار، کاری درقبال ریشه ی مشکل شما انجام نخواهد داد.

اینکه بخواهید حرف های تند و آزار دهنده ای به او بزنید، کاملا قابل درک است، اما ولی این اقدامات ویرانگر می توانند هرگونه شانس بازسازی اعتماد و امنیت عاطفی میان شما را حتی کمرنگتر سازند. احترام متقابل در آینده تنها در شرایطی حاصل خواهد شد که با آگاهی کامل در جهت بدست آوردن آن اقدام کنید.
خشم پس از خیانت همسر
3-خشونت فیزیکی

بسیاری از مردم معتقدند که خشونت فیزیکی تنها زمانی اتفاق می افتد که مردی یک زن را کتک بزند.

اعمال خشونت فیزیکی محدودیت جنسیتی ندارد.

صرف نظر از آنکه چه کسی آغازگر خشونت باشد و یا مرتک اعمال خشونت بار شود،همواره نتایجی ویرانگر خواهد داشت.

تعقیب فردی که با همسر شما رابطه داشته است یا ارسال مطالبی ناخوشایند از او در شبکه های مجازی ممکن است اندکی خشنودی موقتی را برای شما در پی داشته باشد، ولی در درازمدت هیچ حاصلی نخواهد داشت.

انرژی خود را برای این امور بیهوده مصرف نکنید.

نگذارید یک همسر دروغگو کنترل شما را به هم بزند و نتوانید درست تصمیم بگیرید.


 مبحث برای گفتگو که یک زوج قبل از ازدواج نیاز دارند راجع به آنها صحبت کنند.
جلوگیری از مشکلات در اسرع وقت که ممکن است نهایتا ازدواج شما را نجات دهند.
برخلاف اینکه بازخورد اکانت فیسبوک شما از اکانت بقیه بسیار متفاوت است، بایستی توجه کنید که فصل ازدواج و نامزدی کاملا پر از نوسان است. با نگاه کردن به پست های عروس هایی که در لباس های سفید می درخشند، زوج های دست در دست، والدینی که رضایت چهره شان را پوشانده و مهمانان خوشحال- جای تعجب است که چه تعداد از این مردم با همدیگر برای مدت طولانی زندگی خواهند کرد و اینکه آیا آنها در مورد نیازهایشان که می بایست با همدیگر مطرح می کردند، حداقل بر اساس تحقیقات علمی، صحبت کرده اند یا نه!. به طرز وحشیانه ای، قبل از

اینکه عشق رمانتیک پایه ای برای

ازدواج باشد- یک تغییر گسترده- که مورخ، استفانی ز به تاریخ 1700 مطرح می کند- ازدواج مبتنی بر مکالمه بود چرا که پیوند قراردادی بین افراد، اموال و خانواده ها بود ( و ازدواج هنوز یک قرارداد است، همانطور که هر کسی تا بحال طلاق را تجربه کرده است، این مساله را به خوبی می داند).
برای مطالعه بیشتر:
الگوهای مختلف در ارتباط شویی
روانشناسی ازدواج
تمرکز ما بر عشق رمانتیک به عنوان پایه ای برای ازدواج یک نقطه ضعف قطعی دارد، چرا که هر چیز که تصویر زیبایی در ابتدای امر به افراد می دهد، چه چیزی است که در مورد پسری که یک سخنران استخدام می کند که به دختر مورد علاقه اش پیشنهاد دهد یا یک حلقه ی نامزدی را در بالای یک کیک فنجانی جای داده است، ممکن است خوشایند نباشد؟ چه کسی داستان هایی از دوستانی که سالها آواره شده اند و نهایتا بعد از مدت ها دوران غم، متوجه شده اند که عشق بی پایه ای بوده است، دوست ندارد؟ بسیاری از مکالماتی که نیاز است تا با شریک زندگی آتی خود داشته باشیم، دقیقا اجتناب شده است چرا که غیر رمانتیک هستند. این صحبت ها موضوعاتی را شامل می شود که می تواند دغدغه های موجود در روابط را روشن سازد که عشق رمانتیک باعث می شد تا از دور به این مسائل نگاه کنیم. حتی اگر درصد شکست ازدواج – 40 درصد و یا بیشتر- بخوبی مشخص باشد، همه ی ما مطمئن هستیم که این مساله برای ما اتفاق نخواهد افتاد چرا که عشق ما واقعی و مستحکم است!
هنوز ازدواج مساله ی پیچیده ای باقی می ماند چرا که ما خود موجوداتی پیچیده هستیم. هر کدام از ما دریایی از افکار غیر مترقبه در مورد آنچه که ممکن است به همراه معنی ازدواج آورده شوند، را به ازدواج می آوریم که بر اساس دیده ها، شنیده ها، تجارب یا متناسب با نمونه ی والدین- و افکار ناهشیاری که بر رفتار و عکس العمل های ما تاثیر می گذارد- می باشند. ازدواج مجموعه ای منحصر به خود دارد که یکی از آنها این است که هرچه که در مورد ارتباط شما اشتباه باشد، با بسته شدن عقد ازدواج تثبیت خواهد شد. تحقیقات برخی از پیچیدگی های ازدواج را روشن کرده اند. به عنوان مثال، مردم فکر می کنند که زندگی با همدیگر در ابتدا به عنوان یک آزمایش خوب است که ببینند می توانند ازدواج خوبی را از پیش ببرند یا نه! من شخصا تایید می کنم که به شخصه خیلی به این روش معتقدم هرچند که در مورد خود من این روش، شروع ازدواج من نبوده است. به نظر می رسد که زندگی در کنار یکدیگر یک ایده ی محکوم به شکست است، همانطور که تحقیق اسکات و استنلی و همکاران نشان داده است، مردم بجای اینکه واقعا با آگاهی راجع به مساله ی ازدواج بحث کنند، بعد از آن تمایل دارند تا به آرامی قدم بعدی به سمت ازدواج را بردارند. جای تعجبی برای کسی نیست که این گونه ازدواج ها احتمالا بیشتر در معرض استرس و تنش بوده، نوعی از مشارکت که لازمه ی یک ازدواج بلند مدت است را از پیش نمی برند و درصد بالایی از شکست را در پی دارند. در اینجا بخشی از پیشنهادات من ارائه شده تا 6 موضوع را که هر زوجی بایستی قبل از محکم کردن رابطه راجع به آن صحبت کنند، شامل می شود. این پیشنهادات بر اساس تحقیقات من حول مساله ی

ازدواج و طلاق می باشد (همچنین فکر می کنم در این زمینه تا حدودی صاحب نظر می باشم چرا که بیش از یکبار ازدواج کرده ام).
1. پول
این مساله ای است که هیچ کسی نمی خواهد راجع به آن صحبت کند چرا که غیر مهم، غیر رمانتیک است و ممکن است تا حدی هم مساله ای سطحی باشد. به اغلب ما گفته شده که مسائل مالی یک فرد کاملا شخصی است و هرگز با دیگری در میان گذاشته نمی شود. در مورد این گفته باید گفت که تحقیقات نشان داده اند که اختلاف نظر حول مسائل مالی اولین دلیل طلاق می باشند، حتی اولین دلیل خیانت کردن. پول هم بصورت واقعی و هم نمادین مهم بوده و ممکن است زمانی که با فرد دیگری نامزد باشید و هر کدام از شما حساب مالی جدای خود را داشته باشید، به این مساله نپرداخته باشید. شما ممکن است توجه کرده باشید که شریک شما نگرش متفاوت از نگرش شما نسبت به پول داشته باشد. او ممکن است محتاط تر و یا ولخرج تر باشد یا ممکن است کمی بی دقت به نظر برسد و بیش از آنچه که در نظر شما عادی است، زیر قرض و بدهی باشد اما این چیزی است که بعد از اردواجتان به یک مساله ی مهم تبدیل می شود. صحبت کردن در مورد پول شامل مباحثی است از این که چه کسی درآمد خواهد داشت و تصمیمات برای خرج کردن این پول چگونه گرفته خواهند شد، توضیح رفتارها در مواجهه با بدهی و پس انداز و اینکه اگر وضعیت شما تغییر کند، چه خواهید کرد- اگر یکی از شما شغلش را از دست بدهد یا تصمیم بگیرد مجددا کار کند و به مدرسه بازگردد، یا اگر یکی با کودک در خانه بماند. مهم است که شما بتوانید سر مسائل مالی نیز به توافق برسید.
پژوهشگر، جفری دوی و همکارانش کشف کردند که صحبت در مورد پول حائز اهمیت است چرا که کشمکش ها در مورد پول همیشه هم صرفا در مورد پول نیستند؛ ممکن است این کشمکش ها احساس فرد را در مورد قدرت، تعهد، احترام و انصاف در رابطه منعکس کنند. تحقیقات دوی پیشنهاد می کند که گاهی اوقات بحث در مورد پول آسان تر از مقابله با جر و بحث های عمیق و نا امیدی هایی هستند که در بطن یک ازدواج ناکام وجود دارند.
2. چگونه بحث می کنید؟
این که شما در چه مورد بحث می کنید چندان مهم نیست، اما این که چگونه بحث می کنید مهم است و یک پژوهش کاملا این را تایید می کند. آگاه بودن و هشیار بودن از الگوها در مباحثات شما به شدت مهم هستند، همان طور که متخصصانی چون جان گاتمنها و دوی روی آن بحث کرده و جنبه های مختلف آن را روشن ساخته اند. نیاز است تا اگر یکی از الگوهای سمی وجود داشته باشند، توجه کنید، مانند الگوی تقاضا/ سر باز زدن. این الگو همچنین به عنوان الگوی DM/W شناخته می شود، که سناریویی را شرح می دهد که در آن یکی از طرفین تقاضایی را مطرح می کند و فرد دیگر هم بصورت عاطفی و هم عملا سر باز می زند. بطور معمول، این زن است که در موقعیت تقاضا قرار می گیرد اما نه همیشه- اما می تواند همچنین تابعی از عدم توازن قدرت رابطه باشد. به عنوان مثال، اگر یک فرد اغلب و یا تمام پول را در میآورد و فکر می کند که این کار او را مجاز می کند که تمام تصمیمات را خود به تنهایی بگیرد، فردی که تقاضای تغییر می کند احتمالا فردی است با قدرت کمتر. به طور مشابه، فردی که خواستار تغییر است- چه در ساختار رابطه، تقسیم مسئولیت ها یا هر چیزی دیگری- خود را در موقعیت تقاضا خواهد یافت.
مشکل این الگو این است که درون آن تشدید صورت می گیرد. همان طور که فرد A، فردی که تقاضا را مطرح می کند، بیشتر و بیشتر توسط سر باز زدن های فرد B خسته شده و به احتمال زیاد او حجم تقاضا را بیشتر خواهد کرد. و این به نوبه ی خود، تنها فرد B را بیشتر به عقب نشینی تشویق کرده و شاید فرد رفتار تهاجمی نشان دهد و یا شروع به تمسخر کند- و سپس هر دو طرف احساس ناخوشایندی خواهند داشت.
گاتمن همچنین آنچه را که 4 سوار آخر امان” می نامد را این گونه تعریف می کند؛ رفتارهایی که با همدیگر ازدواج شما را منجر به شکست می کنند. شما و شریکتان بایستی راجع به این 4 مورد بدانید، در رابطه با آنها به محضی که بروز کردند هشیار باشید و آماده باشید تا آنها را رفع کنید: انتقاد یا حمله به شخص بر اساس شخصیت و یا کاراکتر آنها، نسبت به یک رفتار خاص، تحقیر و یا تمایل آگاهانه به سوء استفاده یا بی ادبی کردن با شریکتان، حالت دفاعی داشتن که ممکن است شامل سر باز زدن از به عهده گرفتن مسئولیت باشد، کناره گیری یا غر زدن به فرد یا تکیه به خودتان و دیوارسازی که مولفه ای از الگوی تقاضا/عقب نشستن است.
اگر بحث های شما منتهی به این الگوها می شوند، یا شروع شده اند که به این سمت بروند، روی قول های خود برای حل آنها حساب نکنید. شما و شریکتان بایستی به صورت آگاهانه این مسائل را با همدیگر حل کنید.
از آنجا که انسان ها نسبت به پاسخگو بودن به حوادث بد و مبادلات نسبت به موارد خوب، سخت گیر تر هستند، نسبت 5:1 گاتمن، 5 تغییر خوب در برابر یک مورد بد – که در تحقیق دیگر او آورده شده است. اگر می خواهید که ازدواجتان تا آخر دوام بیاورد، این عدد را به یاد بسپارید.
3. شخصیت را چگونه درک می کنید؟
این مورد کمتر مشهود است اما مجموعه ای از موارد حائز اهمیت است. هر ازدواجی دوره هایی از استرس و دوره هایی را شامل می شود که در آن فرد نیاز به تغییر دارد و یا برای آن هدف گذاری می کند و یا دوره ای که در آن فرد می خواهد در جنبه هایی رشد کند که شریکش چنین نیست. یا ممکن است به سادگی دوره ایی باشد که یک شریک با شرایط موجود رابطه احساس خوشایندی نمی کند و می خواهد چیزهایی تغییر پیدا کنند. کار کارول دک و همکارانش نشان داد که باورهای شما در مورد شخصیت – چه اینکه شما باور داشته باشید که شخصیت ثابت است و غیر قابل تغییر یا قابل تغییر و در معرض تغییر- برای هدایت و مدیریت این دوره های استرس حیاتی هستند. این مورد اصلا غیر قابل انکار نیست: هر چه شما بیشتر معتقد باشید که شخصیت، رفتار و کاراکتر قابل تغییر است، بهتر قادر خواهید بود تا زمان هایی که نیاز به تغییر است، مذاکره کنید. شما مایل به یادگیری و تلاش خواهید بود، تلاش خود را به کار خواهید گرفت و شکست را مد نظر قرار داده و درک خود را افزایش خواهید داد. افرادی که معتقدند شخصیت ثابت است، تلاش بیشتری نکرده و یا اعتقادی به تغییر نخواهند داشت- و این گونه است که می توانند بر هم زننده ی یک معامله بشوند!
4. عقاید شما در مورد دوستی
ازدواج یک دوستی است که می تواند بسته به نیازهای احساسی افراد درگیر در آن، انواع مختلفی را شامل شود. مساله ی مهم این است که مشخص و تعریف کنیم که شما و همسر آتی شما، ازدواج را چگونه می بینید: آیا ازدواج در امتداد رسوم سنتی خواهد بود، که یکی از شریکان بر مسائل مالی تمرکز کرده و دیگری بر مسائل خانه داری متمرکز می شود، حتی اگر هر دوی شما کار بکنید؟ یا ایا شما دنبال رابطه ای با تساوی برابر هستید؟ شما و شریکتان چگونه نیاز به استقلال را به همراه کسب صمیمیت به تعادل خواهید رساند؟ برخی از مردم ازدواج کرده و تغییراتی را نسبت به زندگی مجردی قبلی خود ایجاد می کنند – آنها همچنان روابط اجتماعی خود را با دوستانشان دارند و پولشان را از همسر خود جدا نگه می دارند- و در خطوط موازی که گاها هم این خطوط به هم می رسند، زندگی خود را به پیش می برند. افراد دیگر می خواهند که به عنوان یک زوج، بواسطه ی ترکیب علایق، دوستان و دارایی هایشان به یک محدوده ی اشتراکی عمل کنند. با دانستن نیازهای خود- خواسته هایتان برای صمیمیت، برای استقلال، برای حمایت- بایستی مکالمه و گفت و گو را از پیش ببرید.
هرچند وابستگی به همسر احساس ناخوشایندی به شمار می رود- این مترادف است با حقوق گیرنده ی (مرد) دهه ی 1950 با زنی در آشپزخانه- دو سیاره ی جدا اما در یک راستا بودن هم ممکن است پاسخ مناسبی نباشد. یک پارادوکس در وابستگی وجود دارد که به آن توجه شود: برخلاف افسانه های معروف، همان گونه که در پژوهش بروک فینی آورده شده است، با دانستن اینکه شما می توانید به فردی متکی باشید، در واقع شما را مستقل تر می کند، بیشتر مایل به پذیرش ریسک ها و خطرات احتمالی خواهید بود، در صورت شکست علی رغم تلاشهایتان مقاوم تر خواهید بود و برای کشف موقعیت ها و فرصت های جدید علاقه ی بیشتری خواهید داشت.
5. تجارب کودکی شما
من در رابطه با تابستان های شما در کنار ساحل خاله بازی ها یا حتی لوس بازی هایی که به عنوان بچه انجام داده اید، صحبت نمی کنم. احتمالا شریکتان این داستان ها را شنیده و یا عکس ها و ویدئوهای دلپذیر شما را مشاهده کرده است. من در مورد موارد سخت تری صحبت می کنم به خصوص اینکه کودکی شما چندان هم عالی نبوده باشد. مردم اغلب تمایل دارند تا از صحبت در این مورد به دلایل متعددی طفره بروند، اما اینها بخش مهمی از درک اینکه شریکتان اکنون چرا اینگونه است، می باشند. اگر توجه کرده باشید خوانده های شما از عکس العمل های مردم یا وضعیت های احساسی متفاوت هستند، پاسخ اینها ممکن است در سبک های دلبستگی مختلف افراد نهفته باشد که تابعی از دوران کودکی آنها است.
6. بزرگ کردن فرزندان
نه، نه فقط در مورد کودکان با نمکی که شما دو نفر ممکن است روزی با همدیگر به وجود آورید، بلکه بحث مهمی در مورد نحوه ی بزرگ کردن و تربیت آنها باید صورت گیرد. همچنین، به علت اینکه ما به ازدواج در قالب عشق و احساس نگاه می کنیم، اغلب به این مورد که شریک ما چه نوع پدر و یا مادری می تواند باشد، فکر نمی کنیم- همان فردی که ما را تحت تاثیر قرار می دهد. اما من فکر نمی کنم که نیاز به یادآوری به کسی باشد که اختلاف نظرها در مورد بزرگ کردن کودکان یکی از علل اصلی طلاق می باشد. این صحبت به طور ایده آل بایستی در امتداد مکالمات شما در مورد کودکی باشد. ایا شما احتمالا همان متد، انتظارات و رفتاری که با آن بزرگ شده اید را تکرار خواهید کرد یا به کل به شیوه ی دیگری رفتار خواهید کرد؟ بررسی کنید که آیا رویکرد آزادانه، بی قید و شرط و تنبل پرور مورد علاقه ی شماست؟ یا شما والدینی هستید که مطالعه می کند و تصمیم می گیرد که چه چیزی برای کودک بهترین است یا اینکه می خواهید بهترین مشارکتی که در توانتان است را می خواهید اعمال کنید و قوانین و قوائد سنتی را به باد می سپارید. اگر که شما دو نفر دیدگاههای بسیار متفاوتی از چگونگی تربیت کودک دارید، بهتر است به آن توجه کنید.
هیچ راهی برای اثبات طلاق” در مورد یک ازدواج وجود ندارد اما یک توانایی ارتقا یافته از تعامل افکار و احساسات، نزدیک ترین موردی است که می توانید کسب کنید. مکالمات جدی در مورد مسائل واقعی قبل از سوار شدن و غیب شدن در غروب افتاب داشته باشید تا به دو تای شما کمک کند تا شما را در مسیری که نیاز است در آن باشید، قرار دهد.


با شوهر یا همسرعصبی چگونه رفتار کنیم؟

زندگی کردن با فردی که زود عصبانی می شود، پرخاشگر است، به شما توهین می کند و به راحتی از کوره در می رود می تواند بسیار چالش برانگیز باشد.

این چالش در مواقعی که همسرعصبی، طوفان خشم خود را به راه می اندازد و اشیا و وسایل را می شکند، فحاشی می کند و یا خود و دیگران ا در معرض آسیب قرار می دهد می تواند بسیار بیشتر شود.

اما بر اساس دیدگاه شناختی، افراد عصبی تنها کسانی نیستند که دست به پرخاشگری می زنند بلکه درصد زیادی از افراد جامعه معیارهای عصبیت از جمله:

افسردگی،
بی حوصلگی،
شکست ها
و مشکلات عاطفی

زیادی را تجربه می کنند که می تواند منجر به ایجاد مشکلات ارتباطی فراوانی شود.

به منظور مدیریت شرایط و کنترل این ارتباط نوروتیک، نیازمند آن هستید تا راهکارهای برقراری رابطه با چنینی افرادی را بیاموزید و از واکنش های هیجانی، مقابله به مثل و یا پرخاش متقابل پرهیز کنید.
آیا تغییر ممکن است؟

واقعیت آن است که تغییر دادن عادات زندگی یک

همسر عصبی ممکن است اما کار ساده ای نیست.

در حقیقت افرادی که چار مشکلات عصبی از جمله بی حوصلگی، خشم، اضطراب و یا افسردگی هستند، با برخورداری از مجموعه ای از شرایط، چنین رفتارهایی را بروز می دهند و تغییر، نیازمند ان است که ریشه ی اصلی مشکل را بشناسید و بتوانید او را برای تغییر، علاقمند کنید.

اگر به عنوان همسر و یا مادر فردی عصبی، صرفا بر ویژگی های منفی فرد تمرکز کنید و از او خواهید تا آن ها را کنار بگذارد، اتفاقی مع رخ خواهد داد.

در حقیقت ممکن است همسر عصبی نیز به اندازه ی شما از عادات رفتاری منفی اش در عذاب باشد اما مجبور کردن او به تغییر عادات نمی تواند موثر واقع شود.

بنابراین لازم است بدانید که رفتارهای نامناسب این افراد، ریشه در افکار و باورهای بنیادی دارد و اگر بتوانید با شناخت آن افکار، فرد را به چالش با آن ها دعوت کنید، به موفقیت زیادی دست یافته اید.
گام اول در کمک به افراد عصبی چیست؟

افراد عصبی رفتارهایی توام با خشم، غضب، ناسپاسی، بی احترامی و یا توهین دارند.

ممکن است این رفتارها چنین احساسی را در شما به وجود آورد که او علیه شما رفتار می کند، با شما خصومت دارد و یا می خواهد شما را آزار دهد.

اما واقعیت آن است که یک همسر عصبی، به دلیل مسایل وراثتی و یادگیری های قبلی اش، چنین رفتاری را بروز می دهد و به دنبال آزار رساندن تعمدی به دیگران نیست.
اولین و مهم ترین گام می تواند این باشد که او را به عنوان همسر عصبی بپذیرید.

در این صورت از او انتظار نخواهید داشت تا مانند یک فرد طبیعی رفتار کند.

همچنین از رفتارهای نامناسب او آشفته و عصبانی نمی شوید و می دانید که چنین رفتارهایی خبر از مشکلات درونی این فرد نیازمند کمک دارد.

به خاطر داشته باشید که شما مجبور نیستید به چنین افرادی کمک کنید اما سعی در درک علت های رفتار آن ها و برخورد مناسب و به دور از سرزنش، در حقیقت نوعی از کمک کردن به خودتان است.
حمایت و محبت توام با اقتدار را فراموش نکنید.

پس از تفاوت های یک همسرعصبی با افراد عادی را شناخته و پذیرفتید، می توانید وارد گام بعدی شوید.

افراد پرخاشگر، بی حوصله، مضطرب، خجالتی، افسرده و در یک کلمه عصبی”، دیدگاه واقع بینانه ای در مورد اطرافیان ندارند.

آن ها خود را مستحق طرد شدن و تنها ماندن می دانند و کوچک ترین رفتارهای اطرافیان را موید این باور فرض می کنند.

نکته ی بسیار مهم آن است که بتوانید به چنین فردی بفهمانید که او را بی قید و شرط و به عنوان یک انسان پذیرفته اید.
این نکته نه از طریق گفتار، بلکه از طریق اعمال و رفتارهای شما اتفاق می افتد.

ممکن است همسر عصبی شما، در پاسخ به رفتارهای محبت آمیزتان، رفتاری توام با ناسپاسی نشان دهد و منتظر باشد تا واکنش شما را ببیند.

آنچه مهم است آن است که قلبا بتوانید او را به عنوان فردی ارزشمند بپذیرید و این باور را در رفتارهای تان نیز جاری کنید.

اما این مساله به معنای آن نیست که

آدم عصبی زندگی تان را لوس بار آورید و به رفتارهای نامناسب او مجوز دهید.


سه نوع نظم کدام موارد هستند؟

بر اساس ششمین ویرایش از کتاب ایجاد نظم کلاسی[1]، سه نوع نظم وجود دارند که عبارتند از: (1) پیشگیرانه، (2) حمایتی و (3) اصلاحی.
کدام روش سرپرستی موثرترین روش در تربیت کودک می باشد؟

یافته های موجود نشان می دهند که والدین مقتدر، موثرترین روش سرپرستی را در روش های مختلف آکادمیکی، عواطف اجتماعی و رفتاری دارند.

والدین قدرت طلب، همانند والدین مقتدر، انتظارات زیادی از فرزندانشان دارند، ولی همچنین انتظار بیشتری را هم از رفتار خودشان دارند.
3 سبک اصلی سرپرستی و تربیت کودک چه مواردی می باشند؟

مشاوران خانواده سبک های سرپرستی را به سه گروه تقسیم بندی کرده اند:

قدرت طلب (یک رهیافتی که از نظر یک فرد بهترین رهیافت ممکن می باشد و سایر افراد باید از همان رهیافت پیروی کنند)؛

آسان گیر (به دلیل اینکه والدین نمی خواهند فرزندان خودشان را ناراحت کنند، یک سری راهنماهای رفتاری را ارائه می دهند)؛

و مقتدر (که لحن مراقبتی را به صورت ساختارمند و پایداری بیان می کند).
چه چیزی باعث می شود که یک فرد به یک پدر یا مادر تبدیل شود؟

بر اساس فرهنگ لغت نامه Meriam _ Webster، یک پدر یا مادر عبارت از شخصی می باشد که یک فردی دیگر را پرورش می دهد و از وی مراقبت می کند.

با این وجود، پدر یا مادر بودن ضرورتا باعث نمی شود که شما ژنتیک های خودتان را به صورت بیولوژیکی، به یک کودک منتقل کنید.

یک پدر یا مادر می تواند حالت های مختلفی داشته باشد، همانند ناپدری یا نامدری، پدر بزرگ یا مادر بزرگ، ولیّ قانونی یا یک حالت ترکیبی.
مسولیت های یک پدر یا مادر در

تربیت کودک چه مواردی می باشد؟

پدر ها و مادرها باید یک سری حمایت های مادی و معنوی را برای فرزندانشان ایجاد کنند.

آنها باید کودکان خودشان را به صورت مسولیت پذیرانه دوست داشته باشند و منجر به رشد سالم آنها شوند. …

والدین تا اندازه ای که توانایی لازم را داشته باشند،  برای تهیه غذا، پوشاک، پناهگاه و مراقبت بالینی مسولیت خواهند داشت.
مسولیت والدین در یک خانواده در تربیت کودک چه مواردی می باشد؟

مسولیت های والدین شامل حوزه های بیولوژیکی، روان شناختی، اجتماعی و مالی می باشد.

نقش والدین بیشترین اهمیت را در رشد شخصیتی کودکان دارد.

نقش های مرسوم و مبنایی والدین عبارتند از: تربیت و آموزش کودکان، منظم کردن آنها، مدیریت خانه و حمایت مالی از خانواده.
مسولیت والدین در تربیت کودک در چه سنی خاتمه می یابد؟

مسولیت والدین چه زمانی خاتمه می یابد؟

زمانی که فرزندتان به سن 18 سالگی برسد و یا اینکه قبل از این سن ازدواج کند و یا وارد یک رابطه ثبت شده شود، مسولیت شما به صورت خودکار خاتمه خواهد یافت.

همچنین دادگاه می تواند مسولیت پدر یا مادر بودن را از شما بگیرد؛ برای مثال در صورتی که شما برخورد نامناسبی با فرزندتان داشته باشید.
چرا نقش والدین در تربیت کودک یک نقش مهمی می باشد؟

والدین نقش مهمی را در رشد ما دارند. پدر و مادر نقش مهمی را در رشد روانی، فیزیکی، اجتماعی، مالی و شغلی ما دارند.

والدین گران بهاترین هدیه خدا به ما هستند.

آنها در تمامی مراحل زندگی به ما کمک می کنند و نحوه مقابله با چالش های سخت مربوط به آینده را به ما آموزش می دهند.
یک مادر واقعی چه کسی است؟

مادر: یک زنی که بدون هیچ شرطی شما را از زمان به دنیا آمدنتان دوست دارد، شخصی که کودکان را به خودش ترجیح می دهد و یک فردی می باشد که شما بیش از هر فرد دیگری می توانید روی وی حساب کنید –

– لغت نامه شهری. مادر: یک فردی که در مورد مراقبت از فرزندان مسولیت دارد – – YourDictionary.

من به چه نحوی می توانم یک پدر یا مادر خوبی برای فرزندم باشم؟

مراحل:

    مسولیت های خودتان را بپذیرید. می توان گفت که فرزند خوب به حرف های والدینش گوش می دهد (و حرف های سایر افرادی که قدرت دارند) و موارد درخواست شده را انجام می دهد. …
    عواطف خودتان را مدیریت کنید. …
    صادق و قابل اعتماد باشید. …
    انتظار معیوب بودن را داشته باشید و از اشتباهات خودتان نکاتی را یاد بگیرید. …
    نسبت به زمان مناسب برای درخواست کمک مطلع باشید.

چه کسانی والدین واقعی شما هستند؟

نقش والدینی، به نقش رشد دادن، حمایت کردن و همچنین سرپرستی یک کودک اشاره دارد .

هر شخصی که تنها فرد تامین کننده نیازهای تغذیه ای و مراقبتی فرد باشد، می تواند والدین آنها، برادر یا خواهر و یا عمو، خاله، عمه و یا دایی فرد، پدر بزرگ یا مادر بزرگ، دوستان خانواده، والدین اختیار شده یا والدین به دنیا آورنده فرد باشند.
روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد چیست؟

دوست داشتن بیش از حد یک رهیافت سرپرستی می باشد که می تواند منجر به ایجاد این درک در کودکان شود که هر چند والدین کودکانشان را دوست دارند، ولی این روش سرپرستی منجر به ایجاد توانایی های مناسبی در کودکان نمی شود.
سرپرستی سخت گیرانه در تریت کودک پیست؟

سرپرستی قدرت طلبانه یک نوع سبک سرپرستی می باشد که ویژگی آن درخواست زیاد و مسولیت پذیری کم می باشد.

والدین دارای سبک قدرت طلبانه انتظارات زیادی را از کودکانشان دارند، ولی فیدبک و مهرورزی بسیار محدودی را بروز می دهند.

معمولا اشتباهات صورت گرفته به صورت خشن جواب داده می شوند.
5 سبک سرپرستی چه مواردی می باشند؟

در ادامه پنج مورد از رایج ترین

سبک های سرپرستی بیان شده است که مادران و پدران امروزی در خانواده هایشان به کار می گیرند.

    سرپرستی غریزی
    سرپرستی دلبستگی
    سرپرستی هلیکوپتری
    سرپرستی مقدرانه
    سرپرستی آسان گیر

آیا روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد در واقعیت کاربرد دارد؟

مطالعات صورت گرفته نشانگر آن است که والدین رازدار و ماهر یک رهیافت دوست داشتن بیش از حد» را با سبک سرپرستی خودشان ادغام می کنند.

یک توازنی مابین نظم و حالت ملایمت ایجاد می کنند و به نظر می رسد که این روش یک روش مفیدی در ایجاد  این نوع ویژگی شخصیتی اصلی می باشد.” … مولفه های مربوط به روش سرپرستی دوست داشتن بیش از حد، سرپرستی قلدری” نامیده می شود.
روش سرپرستی مسامحه کارانه در تربیت کودک چیست؟

سرپرستی غیر درگیرانه که در برخی مواقع به عنوان روش سرپرستی مسامحه کارانه مورد اشاره قرار می گیرد، یک سبکی است که ویژگی بارز آن نبود مسولیت پذیری در برابر نیازهای کودک می باشد.

والدین غیر درگیر تقاضای خیلی محدودی از کودکان خودشان دارند (در برخی مواقع هیچ تقاضایی از آنها ندارند) و در اغلب مواقع بی تفاوت، بدون توجه و در برخی مواقع کاملا مسامحه کار یا سر به هوا هستند.
چرا روش سرپرستی مقتدرانه در تربیت کودک بهترین روش می باشد؟

نشان داده شده است که رهیافت مقتدرانه برای سرپرستی، بهترین پیامدها را برای کودکان دارد که این پیامدها شامل سلامت عاطفی بهتر، مهارت های اجتماعی بهتر، انعطاف پذیری بیشتری و دلبستگی ایمن تر با والدینشان می باشد.
یک نظم خوب چیست؟

به بیان دیگر، نظم به کودک آموزش می دهد تا از قواعد موجود تبعیت کند.

نظم های موثر از ابزارهای مختلفی استفاده می کنند؛ ابزارهایی از قبیل تقویت، مدل بندی و یک خانواده دوست دار و حمایت کننده.

همچنین در برخی مواقع، مجازات می تواند به عنوان یک ابزار مناسبی مورد استفاده قرار بگیرد – ولی به این معنا نمی باشد که نظم خوب بیشتر شامل مجازات می باشد.
شما به چه نحوی نظم را به دست می آورید؟
5 روش اثبات شده برای به دست آوردن خود نظمی (خویشتن داری) عبارتند از:

    حذف کردن موارد وسوسه آمیز. خود کنترلی در هنگام تبعیت کردن از یک نقل قول قدیمی هر آنکه از دیده رود، لاجرم از دل رود»، راحت تر صورت خواهد گرفت. …
    تغذیه منظم و سالمی داشته باشید. …
    منتظر به دست آورن احساس مناسب” نباشید. …
    وقفه ها، برخوردها، و پاداش هایی را برای خودتان برنامه ریزی کنید. …
    خودتان را فراموش کنید و به سمت جلو حرکت کنید.

چند مثال از نظم بزنید؟

یک مثال از نظم مربوط به مانع شدن از ورود دانش آموزی به سالن می باشد که در طول سخنرانی، با افراد دیگری صحبت می کند.
مهمترین نکاتی که یک پدر و مادر باید به فرزندشان آموزش بدهند، چه مواردی می باشند؟
10 مورد مهمی که والدین باید به فرزندانشان آموزش بدهند، عبارتند از:

    ارزش قائل شدن به خود.
    ارزش قائل شدن به سایر افراد.
    استقلال.
    تفکر کنجکاوانه و انتقادی.
    رشد و خود اظهاری عاطفی.
    خویشتن داری.
    تحرکات اجتماعی.
    روان شناسی.
    اقتصاد.
    خوشبینی.

شما به چه نحوی می توانید یک کودک منظمی را تربیت کنید؟

    خودتان را خوشحال کنید.
    به آنها آموزش بدهید که روابطی را ایجاد کنند.
    انتظار تلاش داشته باشید، نه انتظار کامل بودن.
    خوش بینی را آموزش دهید.
    هوش عاطفی را آموزش دهید.
    خوشحال بودن را به یک عادت تبدیل کنید.
    خویشتن داری را آموزش دهید.
    زمان بیشتری را صرف بازی کردن بکنید.

چرا انجام دادن وظایف والدینی به صورت مسولیت پذیرانه اهمیت دارد؟

افراد جوان فقط از طریق به دست آوردن اطلاعات مناسب و گرفتن تصمیمات عقلایی در  مورد خودشان می توانند به والدین مسولیت پذیر تبدیل شوند.

آزادی مربوط به برنامه ریزی کردن و کنترل کردن اندازه خانواده ها، یک بخش مهمی از انجام وظایف والدینی به صورت مسولیت پذیرانه می باشد، چرا که کیفیت زندگی خانواده تحت تاثیر اعضای خانواده قرار می گیرد.


روان شناسی اهمال کاری ( به تعویق انداختن کارها )
شنبه رویایی که البته تعطیل است!

روان نشاسی

اهمال کاری یا به تعبیری خودمانی تر، امروز و فردا کردن کارها، موضوعی آشنا برای همه ما است.

مساله ای که مربوط به قشر خاصی نیست، حتی یک فرد تحصیل کرده یا نویسنده کتاب اهمال کاری نیز می تواند با آن درگیر باشد!

خیلی دور از ذهن نیست تصور دانشجویی که خواندن درس هایش را به تعویق می اندازد و در نهایت شب امتحان در استرس و شب بیداری سپری می کند

یا نویسنده ای که سالهاست درگیر نوشتن ایده و کتاب است و چه کتاب هایی که نوشته نشدند و چه مدارکی که گرفته نشدند.

این موضوع صرفا گریبان گیر قشر تحصیل کرده نمی باشد، بلکه در هرکاری می تواند پیش بیاید.
روان شناسی اهمال کاری

خیلی از ما که تصمیم به یادگیری یک زبان جدید یا رفتن به یک کلاس ورزشی و یا هنری داریم، یا در خصوص موارد اقتصادی که صحبت و برنامه ریزی می کنیم ، در ابتدا و آغاز کار بسیار مشتاقانه پیش می رویم اما چرا  به وقت عمل برای موارد خواستنی و جذاب، خودمان نیز منتظر آن شنبه رویایی هستیم؟!
شناسایی راه صحیح کسب درآمد و لذت بردن از کار

ویژگی های روانشناسی اهمال کاری ( به تعویق انداختن کارها )

روان نشاسی اهمال کاری از نظر روان شناسی یعنی محول کردن یا به تعویق انداختن کاری که تصمیم به اجرای آن را داریم.

از خصوصیات اهمال کاری می توان به موارد زیر اشاره کرد:

    کاری که به تعویق می اندازید، انجام دادنش حداقل در آینده برایتان سودمند است و از این سودمندی آگاه هستید.
    شما درمورد انجام دادن یا ندادن آن کار شک ندارید. در واقع به طور قطع مایل به انجام دادنش هستید.
    شما بدون هیچ علت خاص و مهمی کارها را به تاخیر می اندازید و اگر هم دلیل می آورید بیشتر برای دفاع از خودتان و کم شدن از عذاب وجدانتان است.
    شما از نتایج منفی و زیان بار این تعویق انداخت آگاه هستید.
    شما معمولا خود را بخاطر اهمال کاری و عواقب منفی آن سرزنش می کنید و ناراحت هستید.
    کارهایتان در دقیقه ۹۰ با اکراه انجام می دهید یا در کل از انجامش منصرف می شوید و معمولا ناخودآگاه این کار را تکرار می کنید
    شما بارها به خود قول داده اید و تصمیم گرفته اید که دیگر کارهایتان سردوقتش انجام دهید و وظیفه شناس باشید اما دوباره این رفتار را تکرار کرده اید.

 


راه درمان اضطراب و افسردگی

این مقاله به روش های درمان

اضطراب و افسردگی می پردازد. هنگامی که هیچ وضعیت فیزیکی موجود در حال حاضر وجود ندارد  یا اثرات جانبی دارو که موجب اضطراب شما می شود قابل تشخیص نیست، پرداختن برای بررسی کردن گزینه هایی برای درمان سلامت روان ضروری است.
درمان سریع اضطراب و افسردگی

انواع درمان که برای بسیاری از افراد مبتلا به اختلال اضطراب اثبات شده است، ترکیب روان درمانی و دارو است.

با این حال، ترجیحات شما در یک برنامه درمان ضروری است، بنابراین بهترین روش ها و گزینه های مورد انتخاب خود را با تیم درمان، در میان بگذارید.

شرایطی مانند افسردگی، هنگامی که یک فرد

اضطراب دارد، شایع است. هنگامی که با تیم درمانی خود کار می کنید اطمینان حاصل کنید که شرایط دیگر نادیده گرفته نشوند.
روان درمانی اضطراب و افسردگی

درمان شناختی رفتاری  (CBT) بیشترین تحقیقات انجام شده در روان درمانی برای اختلالات اضطرابی می باشد. به طور کلی، CBT بر روی واکنش های ما به رویدادها تمرکز دارد و رویدادها را تغییر نمی دهد. CBT ارائه دهنده بسیاری از استراتژی های سازنده برای کاهش باورها و رفتارهایی است که منجر به علائم اضطراب می شود.

پیدا کردن الگوهای تفکر غیرمستقیم که به اضطراب کمک می کند، سنگ بنای CBT است.

CBT دارای بزرگترین پایگاه تحقیقاتی برای حمایت از اثربخشی آن است، اگر چه می تواند تشخیص اینکه که کدام درمانگرها در CBT آموزش ببینند دشوار است.

هیچ برنامه صدور گواهینامه ملی برای این مهارت وجود ندارد. از درمانگر خود بپرسید چگونه آنها به درمان اضطراب دست می یابند و این تمرینات را یاد می گیرند.

هدف روان درمانی کمک به یک فرد برای مقابله با

اختلالات اضطرابی است. هدف این است که فردی بتواند خود را با آنچه که از آن می ترسد روبرو کند.
داروهای درمان اضطراب و افسردگی

بعضی ها می بینند که دارو در مدیریت اختلال اضطراب مفید است. با متخصص روان درمانی خود در مورد مزایای بالقوه، خطرات و عوارض جانبی دارو ها صحبت کنید.
داروهای ضد اضطراب

بعضی از داروها تنها به منظور کاهش علائم احساسی و جسمی اضطراب کار می کنند.


 

” از وقتی یادم میاد من حتی تو انتخاب یه دکوری برای خونه نظرم ارزش نداشته چه برسه تصمیم برای ازدواج با کسی که خودم انتخاب کردم.

خانواده م نمی خوان باور کنن که منم بزرگ شدم و حق دارم برای زندگیم تصمیم بگیرم.

پدر و مادرم با ازدواجم مخالفن، میگن هنوز زوده برات، ما اون دختر و خانواده ش نمی شناسیم، صبر کن شرایطتت بهتر شه خودمون برات بهترین زن رو انتخاب می کنیم!

نمی دونم چی کار کنم. نه جرئت اینو دارم که از حق خودم دفاع کنم و نه می تونم از عشقم دست بکشم.

ازدواج با وجود مخالفت خانواده
نمی دونم باید کدوم انتخاب کنم؟

خانواده م یا کسی که  واقعا دوستش دارم ؟”

ازدواج مهم ترین تصمیم زندگی هرفرد و پیوند میان دو خانواده است.

این آغاز باهم بودن، اگر با رضایت و پذیرش خانواده ها صورت گیرد می تواند دلپذیرتر و توام با آرامش و رضایت باشد.

در شرایطی هم که خانواده ها به این وصلت رضایت ندهند و ساز مخالف بزنند، ازدواج اگر هم به سرانجام برسد، با تلخی و تنش همراه است.

درگذشته که ازدواج سنتی، پیوند خویشاوندی و انتخاب خانواده ها حرف اول را می زد، چالش اصلی ازدواج اجباری بود.

در حالی که چالش

ازدواج اجباری کم رنگ شده اما چالش و دغدغه شایع جوان ها ازدواج اختیاری با وجود مخالفت خانواده ها است.

شاید مانند نمونه بالا، در نگاهه اول افراد به انتخاب فکر کنند. انتخاب میان خانواده و کسی که شیفته او هستند.

مسلما انتخاب میان خانواده، یا معشوق نه تنها انتخابی سخت، بلکه انتخابی نادرست در پایان راه است.
عمده ترین دلایل مخالفت خانواده با ازدواج

مخالفت خانواده ها می تواند به صورت مستقیم یا غیر مستقیم ابراز شود.

در مخالفت غیر مستقیم خانواده روی خوشی به تصمیم فرزندشان نشان نمی دهند یا به گرمی از ازدواج و انتخاب او استقبال نمی کنند.

به عنوان مثال والدین ممکن است بگویند:

ما نظری نداریم، هر جور میل خودته، علف باید به دهن بزی شیرین باشه، تو قراره باهاش زندگی کنی ببین می تونی باهاش ده سال دیگه بسازی و همینجوری عاشقش بمونی؟”

دلایل مخالفت خانواده با ازدواج
دلایل

مخالفت خانواده با ازدواج را می توان در تقسیم بندی زیر مطرح نمود:
برای ازدواج زود است

خانواده ها ممکن است معتقد باشند فرزندشان هنوز به رشد و بلوغ عاطفی لازم نرسیده اند و انتخاب شان نادرست و یک انتخاب زودگذر و موقتی است که باید مقابل آن بیاستند.

دلیل مخالفت خانواده پسر ممکن است این باشد که پسرشان هنوز از نظر شغلی در وضعیت باثباتی قرار ندارد یا اینکه هنوز خدمت سربازی اش را تمام نکرده.

خانواده دختر نیز ادامه تحصیل دخترشان را ملاک قرار می دهند و ممکن است ازدواج را مانع پیشرفت فرزندشان بدانند و با او مخالفت کنند.
شرایط مالی برای ازدواج مهیا نیست

آماده نبودن جهیزیه کامل یکی از دلایل مخالفت خانواده دختر است.

خانواده پسر نیز ممکن است نداشتن بوجه کافی جهت مخارج عروسی، تهیه خانه و… را به عنوان دلیل مخالفت خود بیان کنند.
از انتخاب فرزندشان ناراضی هستند

ممکن است والدین به قضاوت روی آورند و بگویند

” پسرم ساده ست فریب دختر مردم رو خورده، دخترم یه کم صبر کنه عشق و عاشقی از سرش بیفته می فهمه من چی می گم”.
زندگی با طعم مخالفت والدین

ازدواج با وجود مخالفت والدین دردسرها و مشکلاتی دارد که ممکن است در ابتدا چندان به چشم نیاید.

از جمله پیامدهای احتمالی ازدواج با وجود مخالفت والدین می توان به موارد زیر اشاره نمود:
عدم حمایت عاطفی

وقتی دختر و پسر وارد خانواده ای می شوند که چندان مشتاق و خواهان حضورش نباشند، ممکن است مورد بی مهری قرار گیرند.

کم محلی، سرزنش، انتقاد یا بی حرمتی، بخصوص برای خانم ها که از روحیه حساس تری برخوردارند، مشکل ساز می شود.
عدم حمایت مالی

ممکن است والدین با محروم کردن فرزندشان از دارایی یا میراث شان، همچنان به سرپیچی فرزندشان پاسخ دهند.

از دست دادن حمایت مالی در شرایط بحران مالی، بی کاری و مشکلات اقتصادی، و یا از دست دادن رفاه مالی که در خانه پدری داشته اند می تواند باعث تنش و مشکل گردد.
احساس تنهایی

احساس تنهایی در شرایطی که نیاز به کمک خانواده دارند (به عنوان مثال بعد از به دنیا آوردن فرزند، یا بعد از دعوا و کشمکش با همسر)، یکی دیگر از تبعات ازدواج با وجود مخالفت خانواده است.

در این شرایط حتی ممکن است زن و مرد یکدیگر را مقصر دانسته و اوضاع را بدتر کنند یا بگویند: بخاطر تو خانواده م منو رها کردن.


دعوا، تعت پی در پی، خیانت، وجود مشکلات جسمی یا روانی، برآورده نشدن نیازها، اعتیاد و یا بیماری های صعب العلاج تنها چند نمونه از ممشکلاتی است که زوجین را به سمت جدایی و طلاق سوق می دهد.
مشاوره طلاق

در چنین شرایطی فرد احساس می کند که طلاق تنها راه حل موجود است و به دلیل آشفتگی وضعیت روانی خود، سعی در رهایی هر چه سریع تر از جهنم ارتباط فعلی اش دارد.

در صورتی که پای فرزند یا فرزندانی نیز در میان باشد و یا فرد پس از جدایی با مشکلاتی در خصوص استقلال، تامین مالی و حمایت محیطی نیز مواجه باشد، فرایند طلاق پیچیده تر و نیازمند دقت بیشتری است.

در این مطلب قصد داریم تا شما را با

مشاوره طلاق، چیستی و چگونگی آن بیشتر آشنا کنیم.
مشاوه طلاق چه هست و چه نیست؟

 در این که شرایط زندگی هر فرد کاملا منحصر به فرد است هیچ شکی وجود ندارد.

شما در حال طی کردن کوه پر پیچ و خم زندگی خودتان هستید و در این مسیر ممکن است عبور از بخش هایی چنان دشوار و ناممکن به نظر برسد که احساس عدم کنترل، آشفتگی و اضطراب کنید.

در چنین شرایطی که طلاق نیز یکی از ان ها به شمار می رود، صحبت کردن با یک مشاور باعث می شود تا بتوانید وضعیت را از موضع نفر سومی صاحب صلاحیت نیز مورد توجه قرار دهید و از ریزش کوه جلوگیری کنید.

در فرایند مشاوره به شما کمک خواهد شد تا بتوانید شرایط را به گونه ای که هست مشاهده کنید، احساسات تان ا شناسایی، مشاهده و بررسی کنید، وضعیت کنونی را بپذیرید و به سمت مناسب ترین راه حل گام بردارید.

ممکن است برای برخی از موارد، طلاق مناسب ترین راه حل باشد اما تجویز یک نسخه ی کلی برای همه ی زوج های مشکل دار به هیچ وجه صحیح نیست.
مراحل مشاوره ی طلاق چیست؟

ممکن است شما خودتان تصمیم به دریافت مشاوره داشته باشید و یا از طرف دادگاه برای مشاوره فرستاده شوید.

در این روند، مشاور یه شما کمک می کند تا

    1) اصلی ترین تعت و مسایل موجود را شناسایی کنید،
    2) احساسات خود را درک کنید و به نحو سالمی بروز دهید
    3) دیدگاه بهتری در مورد شرایط پیدا کنید
    4) راه حل های جدید را بیابید و بیازمایید.
    5) فرزندان تان را از آسیب های احتمالی دور کنید
    6) در نهایت به سمت بهترین تصمیم حرکت کنید.

قوانین طلاق چه می گویند؟

قوانین متنوع و شرایط متفاوتی برای اجرای این قوانین از جانب دادگاه های خانواده وجود دارد.

شاید بهترین حالت این باشد که زوجین تصمیم به

طلاق توافقی بگیرند تا بتوانند وضعیت را با کم ترین حد تنش به پایان برسانند اما در پاره ای از موارد، عدم تمایل به طلاق توافقی، مشکلات را چند برابر می کند.

بنابراین آگاهی از قوانین طلاق به شما کمک می کند تا بتوانید صحیح تر عمل کنید و به بیراهه نروید.
طلاق بگیرم یا نه؟

این سوال دغدغه ی خاطر بسیاری از زوجین است. افرادی که تصمیم به ترک رابطه و جدایی دارند با نشخوارهای فکری زیادی در خصوص جدایی رو به رو هستند و د جلسات مشاوره نیز نگرانی های شان را در قالب این سوال مطرح می کنند.

واقعیت اساسی آن است که زندگی پس از طلاق نیز با چالش های فردی، اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی مخصوص به خود همراه است.

در کنار این موارد، شرایط فرهنگی جامعه نیز تصمیم به طلاق را دشوار و تبعات آن را بیشتر می کند.

بر همین اساس، رویکرد اساسی مشاوره ی طلاق بر این اصل استوار است که راه حل های نادیده گرفته شده بررسی و اجرا شوند و در صورت وجود مشکلات اساسی و غیر قابل حل، به زوجین کمک شود تا فرایند جدایی را به خوبی پشت سر بگذارند.
قبل از طلاق به چه سوالاتی پاسخ دهیم؟
علت به بن بست رسیدن ازدواجم چه بود و چگونه از تکرار آن پیشگیری کنم؟

رسیدن به موقعیت

طلاق بیش از آنکه یک اتفاق باشد ناشی از الگوهای ارتباطی طرفین است.

در بسیاری از موارد نااگاهی از الگوهای رفتاری خود باعث می شود تا فرد در روابط آینده اش نیز همان مشکلات را تجربه کند و به شکست برسد.

به همین دلیل بهتر است قبل از تصمیم به طلاق، الگوهای ارتباطی دردسر ساز خود را به کمک یک مشاور کشف کنید و برای تغییر ان ها دست به کار شوید.

در غیر این صورت ممکن است در روابط بعدی تان نیز خبری از آرامش و ثبات نباشد.
مشاوره ی قبل از طلاق


برای شروع هرکاری شناخت از آن کار همچنین کسانی که ما را در آن کار همراهی می کنند لازم و ضروری بوده و به موفقیت ما کمک می کند. همانطور که میدانید زمانیکه همکاران ما در انجام کاری خوب نبوده، ما را از مسیر آن کار خارج می کند بنابراین شناخت از آن ها لازم می باشد تا مابه نتیجه ای موفقیت آمیز برسیم.

با توجه به مثال ملموس بالا، زندگی و آغاز به آن هم همینگونه می باشد. برای

شروع یک زندگی و سپس رسیدن به موفقیت در آن شناخت از کسی که ما را در این مسیر به عنوان همسر و کسی که تکیه گاه ما است بسیار مهم و ضروری می باشد به گونه ای که این شناخت می بایست در تمامی زمینه ها اعم از نوع زندگی، شیوه برخوردی در اجتماع، شخصیت و بازخورد وی در جامعه، اخلاق و رفتار و همچنین نحوه زندگی وی در گذشته، نوع تربیت و طرز برخورد و همچنین عادات و خلق و خویی که خود فرد دارد باید مورد بررسی قرار گرفته و جمع بندی نهایی با م با یک مشاور خوب انجام شده و با اطمینان خاطر زندگی شروع شود. اگر این کار با کمک والدین و همچنین کسانی که دسترسی به دانشگاه و محل کار و محل زندگی وی دارند به خوبی انجام شود مطمئناً زندگی که پیش روی دو جوان است سرشار از شادی و لذت بوده و خوشبختی را به ارمغان دارد.

 

بنابراین توصیه ما به والدین و خود جوان این است که درست است

جلسه خواستگاری کوتاه بوده و نمی توانتمامی نظرات را رد و بدل کرد اما درباره همچیز سخن بگویید و شناخت لازم را به دست بیاورید. والدین عزیز تحقیقات لازم را از افراد مطمئن انجام دهید و به صحبت های یک فرد اکتفا نکنید زبرا آن فرد ممکن است خصومت شخصی داشته و یا برداشتی اشتباه از یک موضوع داشته است. سپس به دختران و پسران خود اجازه دهید که با فرد مورد نظرشان چند جلسه صحبت داشته تا بتوانند به شناخت خوبی از هم برسند.


 

به همین دلیل افراد زیادی وجود دارند که یکی از دوستان یا اعضای خانواده شان معلول هستند.

در حالیکه معلولیت تقریبا یک مورد رایجی است، ولی

افراد معلول با چالش های متنوعی مواجه هستند.

افرادی از خانواده که دوست دارند از خویشاوندانشان حمایت کنند، ممکن است با یک سری چالش هایی مواجه باشند.

شما به دلیل داشتن شناخت محدود، برای حمایت فیزیکی و عاطفی از این افراد باید یک سری تجهیزاتی را مورد استفاده قرار دهید.
روش یک – ارائه کمک و حمایت به خویشاوندتان

1.  توجه کردن به نیازهای خانواده

این نکته در کمک کردن به فرزند معلول در خانواده بسیار مهم است.

چه در صورتیکه با فرد مورد حمایتتان در یک جا زندگی کنید و چه در صورتیکه در برخی مواقع او را ببینید، به منظور اینکه متوجه نیاز فیزیکی یا عاطفی وی شوید، باید همواره حواستان به این فرد باشد.

در صورتیکه نسبت به شرایط موجود هم خانواده ای خودتان مطلع نباشید، نخواهید توانست به این فرد کمک کنید.

در صورتیکه این فرد به همراه شما زندگی کند و به کمک نیاز داشته باشد، باید از وی مراقبت کنید.

در صورتیکه با این فرد زندگی نکنید، باید به صورت مرتب به او سر بزنید یا با او ارتباط برقرار کنید تا نسبت به مناسب بودن وضعیتش و نیاز داشتنش به کمک مطلع شوید.

همواره باید به حریم خصوصی و فضاهای شخصی اعضای خانواده تان احترام بگذارید.

نحوه مراقبت نزدیکی که از این افراد باید صورت بگیرد، به سن، نیازها و میزان کمک های دریافتی از طرف سایر افراد بستگی دارد.

برای مثال، یک کودک اوتیسم کم سن و فاقد توانایی تکلم، نسبت به یک فرد بالغ اوتیسم دارای قدرت تکلم و نیمه مستقل، به کمک بیشتری نیاز دارد.

2. ارائه کمک هایی که مبتنی بر نیاز باشد.

شما بر اساس معلولیت خاص عضو خانواده تان می توانید به وی کمک کنید.

کمک ارائه شده می تواند عبارت از کمک فیزیکی، حمایت عاطفی، یا یک کوتاه مدت یا بلند مدت باشد.

براساس نیازهایی که دیده اید یا شنیده اید، کمک های مناسبی ارائه دهید.

برای مثال، در صورتیکه خویشاوند شما از ویلچر استفاده کند و دستانش قدرت خوبی داشته باشد، می توانید به وی کمک کنید و ویلچر را در مسیر مورد نظر این فرد حرکت دهید؛

ولی خرد کردن غذای این فرد کمک مناسبی نسبت به او نخواهد بود. در صورتیکه این فرد بگوید که میتواند خودش کارهایش را انجام دهد، اجازه دهید تا خودش انجام دهد و نباید اصرار به کمک کردن” داشته باشید.

در صورتیکه بخواهید حمایت عاطفی از این فرد بکنید، باید یک بخشی از وقت خودتان را به انجام دادن فعالیتهایی به همراه این فرد بکنید که برایش لذت بخش هستند.

3. به درخواست های مربوط به کمک یا حمایت به صورت مناسبی پاسخ بدهید.

یک بخش مهمی از ارائه کمک به فرد

معلول در خانواده، عبارت از نحوه پاسخ دادن به درخواست های کمک این فرد می باشد.

این بخش اهمیت زیادی دارد، به دلیل اینکه در صورتیکه شما به صورت نامناسبی جواب بدهید، این فرد احساس مناسبی نسبت به کمک گرفتن از شما یا اعتماد به شما نخواهد داشت.

در صورتیکه خویشاوندتان در مورد یک فعالیت خاص از شما کمک بخواهد، سعی کنید که در سریع ترین زمان ممکن به وی کمک کنید.

هیچ وقت برای کمک کردن به فردی پیدا کنید که زیاد به کمک شما نیاز ندارد، طفره نروید.

زمانیکه این فرد از شما درخواست کمک می کند، باید مودب و مهربان باشید. از گفتن مواردی همانند من سرم شلوغ است، ولی می توانم به شما کمک کنم” اجتناب کنید.

شما نباید باعث شوید که این فرد به دلیل معلولیت خودش احساس نامناسبی داشته باشد. باید به این فرد بگوییدکه حتما، چه کاری می توانم بکنم؟”

در حین کمک کردن به خویشاوند خودتان باید خوش برخورد باشید و به این کار علاقمند باشید.

در صورتیکه خویشاوندتان احساس کند که منجر به اذیت شما می شود، هیچ وقت از شما درخواست کمک نخواهد کرد.

باید این نکته را به یاد داشته باشید که درخواست کمک برای این فرد یک کار سخت و زمانبری می باشد.

4.کمک کردن به فرزند معلول در خانواده برای تامین نیازش

شاید خویشاوند شما به یک سری منابع مرتبط با معلولیت نیاز داشته باشد که قبلا به آن درسترسی نداشته است.

هر کاری که از دستتان بر می آید را باید برای تامین تجهیزات و منابع این فرد انجام دهید.

می توانید این منابع یا تجهیزات را به عنوان یک هدیه به خویشاوند خودتان بدهید.

بررسی کنید که آیا بیمه سلامتی خویشاوند شما استفاده از خدمات مراقبت پزشکی و خدمات مراقبت سلامتی را تحت پوشش قرار می دهد یا نه.

در صورتیکه خویشاوند شما یک نظامی بازنشسته باشد، می تواند از منابع و تجهیزات مربوط به اداره نظامیان بازنشسته استفاده کند.

در فرآیند های اداری مربوط به اداره نظامیان بازنشسته به این فرد کمک کنید تا بتواند از خدمات آن بهره مند شود.

در صورت نداشتن وضعیت مالی مناسب، نباید هیچ نوع احساس تعهدی برای تامین هزینه های مالی این فرد داشته باشید.

5. عشق و همدلی را نشان دهید.

یکی از مهمترین مواردی که در حین کمک به فرد معلول در خانواده باید انجام دهید، عبارت از نشان دادن عشق و علاقه تان به این افراد می باشد.

در صورتیکه عشق و علاقه تان را نشان ندهید، ممکن است این فرد احساس ناراحتی یا بدبختی بکند.

سعی کنید در زمان های مختلفی یک سری کارهای کوچکی انجام دهید؛ این کارها می تواند فراتر از کمک یا حمایت عاطفی باشد.

در صورتیکه در غذا خوردن یا رفتن به پیش پزشک به فرد دارای معلولیت حرکتی کمک کنید، همچنین می توانید این فرد را به رستوران مورد علاقه اش ببرید یا اینکه از بیرون برای وی غذا تهیه کنید.

همواره باید این افراد را به خاطر خودشان بپذیرید. هیچ وقت سعی نکنید که به دلیل معلولیت این فرد، نسبت به وی بی توجه باشید یا او را دوست نداشته باشید.

سعی کنید که این خویشاوندتان را به عنوان یک فرد دارای نیازها یا چالش های خاص در نظر بگیرید.

6. به صورت هوشمندانه در مورد رویدادهای خانوادگی برنامه ریزی کنید.

یکی از بهتری روش ها برای حمایت از

خویشاوند معلول، عبارت از برنامه ریزی هوشمندانه در مورد رویدادهای خانوادگی می باشد.

در حین برنامه ریزی کردن برای یک رویداد، حتما باید معلولیت این خویشاوندتان را مد نظر داشته باشید.

چرا که دوست دارید آنها هم همانند سایر افراد در این رویداد خانوادگی حضور داشته باشند.

با این خویشاوند معلول یا مراقب اصلی وی در مورد بهترین مکان هایی که وی می تواند در آن حضور داشته باشید یا حضور داشتن در این مکان ها برای وی لذت بخش می باشد، م کنید.

در حین مشخص کردن زمان مربوط به رویداد، جوانب مختلف را در نظر بگیرید.

در صورتیکه فرد معلول به راحتی بتواند در فعالیت های خانوادگی در موقع صبح یا عصر شرکت کند تا از آنها لذت ببرد، باید برنامه شما مربوط به این بخش خاصی از روز باشد.

در صورتیکه آنها قرار ملاقات با پزشک داشته باشند، باید در برنامه ریزی خودتان این قرار ملاقات را هم در نظر داشته باشید.

یک سری فعالیت هایی انتخاب کنید که فرد معلول خانواده بتواند بیشترین مشارکت را در آن داشته باشد.

در صورتیکه این فرد مشکل شنوایی داشته باشد، باید از رفتن به رستوران های پر سر و صدا و شلوغ اجتناب کنید. در صورتیکه این فرد فاقد توانایی حرکتی باشد، باید یک فعالیتی انتخاب کنید که به حرکت زیادی نیاز نداشته باشد.
روش دو – آماده کردن خودتان

1. در مورد شرایط هم خانواده ایتان تحقیق کنید.

به دلیل اینکه معلولیت دارای انواع مختلفی است، باید برای شناخت شرایط فرد معلول در خانواده تان یک مقدار تحقیق کنید؛ در این صورت نسبت به کمک هایی که باید به این فرد بکنید، مطلع خواهید شد.

هر چند که صرف کردن زمان برای یادگیری در مورد معلولیت ممکن است به زحمت نیاز داشته باشد ولی شما در آینده از فواید این کارتان بهره مند خواهید شد؛

دلیل این بهره مندی عبارت از داشتن یک شناخت بهتر در مورد نیازهای و چالش هایی می باشد که این خویشاوندتان به صورت روزمره با آنها مواجه است.

معلولیت ها می توانند فیزیکی باشند. رایج ترین نوع معلولیتی که اکثر افراد در مورد افراد معلول تصور می کنند، عبارت از معلولیت فیزیکی می باشد که حرکت فرد را محدود می کند.

معلولیت ها می توانند عاطفی یا روان شناختی باشند. تعداد افراد دارای معلولیت های عاطفی یا روان شناختی در حال افزایش می باشد.

یکی از رایج ترین معلولیت های روان شناختی رایج عبارت از اختلال استرس بعد از آسیب می باشد.

همچنین برخی از معلولیت ها می توانند رشدی باشند. علاوه بر این، افراد زیادی وجود دارند که با معلولیت یادگیری مواجه هستند.

ممکن است که افراد دارای معلولیت یادگیری در مورد انتخاب های زندگی یاحتی انتخاب های روزمره شان به آموزش یا حتی به کمک اضافی نیاز داشته باشند.

2. صبور باشید.

یک مورد مهمی که در افراد کمک کننده به معلولان باید وجود داشته باشد، عبارت از شکیبایی و صبور بودن می باشد.

در حین سر و کار داشتن با انواع مختلف معلولیت، صبور و شکیبا بودن اهمیت زیادی خواهد داشت.

این عامل اهمیت زیادی دارد، چرا که ممکن است اکثر افراد معلول (همانند سایر افراد) نسبت به اهمیت حمایت شما از خودشان مطلع نباشند.

در حین کمک کردن یا حمایت کردن از یک فرد معلول، محدودیت های زمانی را در نظر نگیرید.

در صورتیکه واقعا احساس ناامیدی داشته باشید، این احتمال وجود خواهد داشت که فرد معلول هم ناامید شود.

شما فقط در زمانیکه کنار این فرد هستید با این مسئله مواجه هستید، ولی این فرد در کل زندگی خودش باید این شرایط را مدیریت کند.

 


در زندگی روزمره در کنار تمام احساس های خوشایند و خواستنی، غم حسی آشنا برای همه ما است.

خیلی وقت ها از زبان خود یا دیگران شنیده ایم که می گویند: (امروز افسرده ام، اصلا حوصله ندارم فعلا دپرسم و غیره)

در واقع در اکثر مواقع آن چه که ما تجربه می کنیم احساس غم و دلتنگی است نه

اختلال افسردگی.
اما چه تفاوتی بین احساس غم و افسردگی وجود دارد؟

می توان گفت افسردگی از دو بعد مدت و شدت با احساس غم تفاوت دارد.

در اختلال افسردگی حداقل دو هفته، فرد نشانه های آن را دارد، در حالی که احساس غم معمولا گذرا و کوتاه مدت است.

از نظر شدت نیز اختلال افسردگی شامل چندین نشانه اساسی (شناختی، جسمانی، هیجانی، رفتاری) می باشد که در احساس غم ممکن است صرفا یک یا چند نشانه اصلی اما خفیف وجود داشته باشد.

با این وجود خیلی از

اختلالات روانی، صرفا ابعاد شدید یک خلق یا ویژگی عادی در افراد است.

البته به جز اختلالات سایکوتیک که نشانه های غیر عادی مثلا توهم و هذیان را شامل می شود.

بنابراین لازم است بدانید که اگر در طول هفته گاهی صرفا یک حالت گذرا و خفیف غم را تجربه می کنید این نشانه غیرعادی نبوده

و در آن سوی این طیف، اگر همواره احساس غم و ملال دارید یا تغییرات جسمانی و رفتاری هم سو با این روحیه را در خود می بینید نسبت به این مشکل و درمان آن جدی تر باشید.

افسردگی یا

سرماخوردگی روانی و تفاوت آن با احساس غم چیست؟
مهم ترین زنگ خطرهای افسردگی چیست؟

نشانه های احتلال افسردگی را می توان در چند طبقه خلاصه نمود:
نشانه های شناختی یا فکری

یک فرد افسرده معمولا نگاه منفی نسبت به خودش، دنیای اطراف و آینده خود دارد. از مشکل عدم تمرکز نیز رنج می برد. مثلا در مورد خود می گوید: من آدم بی عرضه ای هستم.

همچنین، دنیا را مکانی نا امن و زشت می پندارد و نگاه منفی  نسبت به آینده دارد. فکر کردن به مرگ و خودکشی نیز یک نشانه شناختی دیگر در افراد افسرده است.
نشانه های جسمانی

که معمولا در احساس غم روزمره چندان تجزبه نمی شود و در اختلال افسردگی فرد با آن درگیر است، نشانه های جسمانی افسردگی است.

مثلا تغییر در اشتها و وزن. افراد افسرده اصولا از کاهش شدید اشتها و کاهش وزن شکایت می کنند.

البته ممکن است افزایش وزن نیز در این گروه دیده شود (بخصوص در اختلال افسردگی فصلی).
نشانه های رفتاری

معمولا عدم انگیزه برای انجام کارهای روزانه، رسیدگی نکردن به ظاهر جسمانی،

کند بودن حرکات و حتی گفتار فرد از جمله نشانه های  رفتاری افسردگی می باشد.

این اختلال باعث مشکلاتی در خواب فرد می شود از جمله پرخوابی احساس کسالت و دائم در رخت خواب بودن

و حتی برعکس آن یعنی مشکل در خوابیدن.
نشانه های هیجانی

    غم،
    بی حوصلگی،
    ناامیدی،
    احساس گناه،
    حس دلتنگی،
    زود رنج بود
    و گریه کردن های مکرر

از نشانه های شایع افسردگی است.

لذت نبردن از فعالیت هایی که قبلا برای فرد لذت بخش بوده، عدم تمایلات جنسی نسبت به همسر خود نیز در افراد افسرده شایع می باشد.

افسردگی یا سرماخوردگی روانی و تفاوت آن با احساس غم چیست؟
علت افسردگی چیست؟

افسردگی به عنوان سرماخوردگی بیماری های روانی یا یکی از شایع ترین اختلالات روانی شناخته شده است.

این اختلال در زن ها دو برابر مردان دیده می شود.
اما علت این اختلال شایع چیست؟

علت زیستی: میزان افسردگی در بستگان در جه یک فرد افسرده بیشتر است، این موضوع نشان دهنده ی نقش ژنتیک در این اختلال می باشد.

همچنین انتقال دهنده های مغز بخصوص سروتونین و نور اپی نفرین در افسردگی درگیر می باشد.

بیماری های جسمانی مانند بیماری قلبی، سرطان باعث افزایش احتمال افسردگی می شود.

مشکل کم کاری تیروئید حتی اگر خفیف باشد احتمال ابتلا به افسردگی را بالا می برد،

به همین دلیل یکی از ارزیابی هایی که روان شناسان انجام می دهند چک کردن این موضوع می باشد.
استرس و اتفاقات محیطی

استرس می تواند پیامدی همچون افسردگی برای فرد به ارمغان بیاورد.

از دست دادن شغل، شکست عشقی، بخصوص از دست دادن یک فرد نزدیک در خانواده می تواند محرک افسردگی باشد.

همچنین، خیانت و طلاق نیز از جمله عوامل زمینه ساز افسردگی در بسیاری از افراد بخصوص زن ها است.

ویژگی های شخصیتی خود فرد نیز یک عامل اساسی در بروز این اختلال است.

مثلا افراد وابسته یا درون گرا یا کسانی که به شدت وسواسی و کمال گرا می باشند و از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند،

نسبت به زندگی ، دیگران و معیارهای موفقیت خود بسیار سخت گیر بوده و احتمال افسردگی را افزایش می دهند.

 


اختلالات جنسی
رفتار جنسی بهنجار

رفتار جنسی، جنبه ی ضروری زندگی انسان است.

تمایل جنسی بهنجار شامل رفتاری است که از روی اجبار نبوده و موجب لذت فرد و شریک زندگی اش می شود.

عوامل زیادی مانند عوامل فیزیولوژی، روانشناسی، فرهنگ محیط زندگی فرد، روابط با دیگران و تجارب در طول زندگی در تعیین تمایلات جنسی نقش دارند.

تمایلات جنسی با کل شخصیت فرد ارتباط دارد.

به نظر فروید (پدر علم روانشناسی) سلامت روانی یعنی سلامت در دو حوزه ی عشق و کار.

به نظر فروید، وجه مشخصه ی یک عشق پخته، صمیمیت جنسی است.
رفتار جنسی نابهنجار

رفتار جنسی، در صورتی نابهنجار است و اختلال روانی محسوب می شود که

۱- به دیگران صدمه وارد کند.

۲- باعث احساس ناراحتی مستمر یا مکرر فرد و اختلال در عملکرد وی شود.
اختلالات جنسی چه اختلالاتی هستند؟

اختلالات جنسی به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند:

    اختلال نابهنجاری جنسی
    اختلال عملکرد جنسی (کژکاری جنسی)

    اختلال نابهنجاری جنسی

نابهنجاری های جنسی رفتارهایی هستند که به موجب آنها، فرد خیالپردازی های مکرر و شدید تحریک جنسی، امیال جنسی، یا رفتارهایی دارد که (۱) اشیای غیر انسان، (۲) کودکان یا اشخاص ناراضی دیگر، یا (۳) عذاب دادن یا تحقیر خویش یا همسر را شامل می شوند.

متخصصان بالینی در صورتی اختلال ناهنجاری جنسی را تشخیص می دهند که ناهنجاری جنسی ناراحتی یا اختلال شدیدی ایجاد کند.

اختلال نابهنجاری جنسی ممکن است در طول دوره هایی که فرد احساس می کند خیلی تحت استرس قرار دارد، تشدید شود.

افراد مبتلا به این اختلالات، به طور مکرر مجبور می شوند در مورد رفتار غیرعادی خود فکر کنند یا آن را انجام دهند.

حتی اگر آنها عملا امیال یا خیالپردازی های خود را برآورده نکنند، دلمشغول افکاری درباره ی انجام دادن آنها هستند.

کشش آنها می تواند به قدری نیرومند و وادار کننده شود که هرگونه هدف هایی را به جز دستیابی به ی جنسی نادیده بگیرند.

اختلالات نابهنجاری جنسی، موجب ناراحتی یا اختلال شخصی شدید در عملکرد اجتماعی، شغلی و زمینه های دیگر زندگی می شوند.

اختلال بچه بازی

اختلال بچه بازی عبارت است از تحریک جنسی برای کودکان و نوجوانان و روابط جنسی با آنها.
اختلال عورت نمایی

افرادی که به عورت نمایی می پردازند، با نشان دادن اندام های تناسلی خود به غریبه ی ناآگاه و معمولا بی میل، تحریک جنسی می شوند.
اختلال تماشاگری جنسی

مبتلایان به این اختلال، از دیدن عریانی یا فعالیت جنسی دیگران، لذت جنسی کسب می کنند.

این افراد با مشاهده کردن فرد ناآگاهی که عریان است، در جریان نوازش قرار دارد، یا فعالیت جنسی انجام می دهد، تحریک جنسی می شوند.
اختلال یادگار پرستی وعضو خواهی

افراد مبتلا به اختلال یادگار پرستی  به یک شیء اشتغال ذهنی دارند (جذابیت جنسی شدید و مکرر به شیء بی جان) و آن را به رابطه ی جنسی با همسر ترجیح می دهند.

رایجترین اشیاء، لباس زیر نه، جوراب، کفش، چکمه، دستکش و جوراب شلواری هستند.

در عضو خواهی نیز فرد به وسیله ی قسمت خاصی از بدن تجریک جنسی می شود.

مانند: پا، مو، گوش، چشم، مدفوع انسان، ادرار انسان، اجساد مرده.
اختلال مالش دوستی

فرد مبتلا به اختلال مالش دوستی،

میل جنسی مکرر و شدید و خیالپردازی های تحریک کننده ی جنسی در مورد مالیدن خود به فرد ناآگاه یا نوازش کردن او دارد.

این افراد در حال مالیدن خود به دیگران تجسم می کنند با وی رابطه ی جنسی نزدیک دارند.

این افراد مکان های شلوغی را جست و جو می کنند که بتوانند خود را بدون خطر به قربانیان نا­ آگاه بمالند.
اختلال مازوخیسم جنسی و سادیسم جنسی

اصطلاح مازوخیسم، به لذت جویی از رنج کشیدن اشاره دارد.

افراد مبتلا به این اختلال به وسیله ی کتک خوردن، به بند کشیده شدن، یا به گونه ی دیگری رنج کشیدن، تحریک جنسی می شوند.

برعکس، افراد مبتلا به

اختلال سادیسم جنسی، با رنج دادن جسمانی یا روانی فرد دیگر، تحریک جنسی می شوند.
اختلال مبدل پوشی

مبدل پوشی، زمانی رخ می دهد که مردان برای رسیدن به تحریک جنسی لباس نه را می پوشند.

این افراد معمولا کلکسیونی از لباس های نه دارند.

مبدل پوشی اغلب با همجنس گرایی اشتباه گرفته می شود، مبدل پوش ها قطعا همجنس گرا نیستند.

 


سوالات متداول در مورد پرخوری کودک و نوجوان
کودک من مدام در حال خوردن است، آیا این مسئله نرمال است؟

بستگی دارد. کودک و نوجوان دوره های مختلفی را پشت سر می گذارند.

برای مثال ممکن است درست قبل از جهش قدی بیشتر بخورند و وزن آنها بیشتر شود.

این نوع از اضافه وزن اغلب گذرا است و کودک به رشد خود ادامه می دهد.

با این وجود، در برخی از نوجوانان و کودکان

پرخوری ممکن است نشانه مشکل تغذیه یا اختلالات خوردن باشد که بیشتر منشا خلقی هیجانی دارند مثل اختلال پرخوری افراطی.
پرخوری کودک و نوجوان و خوردن هیجانی

خوردن هیجانی عبارتست از خوردن برای احساس آرامش، فرار از بی حوصلگی، یا در پاسخ به هیجانها تا به دلیل تغذیه و گرسنگی.

خوردن هیجانی می تواند منجر به پرخوری شود زیرا به دلیل نیاز به مواد مغزی یا کالری نیست. در طول زمان، دریافت کالری اضافی ممکن است باعث اضافه وزن کودک شده و به مرور چاق شود.

پرخوری ممکن است باعث شرمندگی یا احساس گناه نیز در کودک شود. اگر متوجه علائم پرخوری در کودک خود شدید، در مورد نگرانی خود با او صحبت کنید.

به کودک کمک کنید پاسخ سالم تری را برای مشکل خود فراهم کند، مثل تمرکز روی راه حل.
پرخوری افراطی یا اختلال بینگه چیست؟

اختلالات خوردن معمولا در طول دوره های نوجوانی یا اوایل بزرگسالی بروز پیدا می کنند.

اختلال پرخوری افراطی اختلالی است در که در طی آن فرد به طور منظم مقدار زیادی غذا را در یک بازه زمانی کوتاه مصرف می کند.

افراد با اختلال پرخوری افراطی اغلب در مورد مقدار غذایی که می خورند خجالت می کشند.

این افراد اغلب سعی در رژیم گرفتن دارند اما موفق نمی شوند. آنها احساس می کنند نمی توانند پرخوری خود را کنترل کنند، در نتیجه چاق شده یا اضافه وزن پیدا می کنند.

اگر احساس می کنید کودک شما دارای مشکل پرخوری افراطی هست حتما با متخصص روان شناس یا تغذیه مشاوره کنید تا او را مورد ارزیابی قرار دهند.
عوارض پرخوری برای سلامتی کودک چیست؟

پرخوری ممکن است به افزایش وزن بیانجامد. کودکانی که پرخور هستند یا اضافه وزن دارند با افزایش سن در معرض خطر مشکلات سلامت هستند از جمله:

بیماری قلبی

دیابت

فشار خون بالا

کلسترول بالا

آسم

وقفه تنفسی در هنگام خواب

برخی از انواع سرطان
چگونه به

کودک پرخور کمک کنیم تا سلامت خود را باز یابد؟

با آموزش و تشویق الگوهای غذایی سالم، به کودک خود ابزاری برای زندگی سالم در مدت زمانی طولانی هدیه می دهید.

راهنمایی شما بسیار مهم است. بدین منظور می توانید قدم های زیر را انجام دهید:

الگوی خوبی برای کودک خود باشید. غذاهای سالم و مقوی را برای خود تهیه کنید.

مواد غذایی سالم را در خانه تهیه کنید (برای مثال میوه هایی مثل سیب و موز، مرکبات سبزیجات یا ماست کم چرب).

مقدار مشخصی از پروتئین های کم چرب، سبزیجات و غلات را در وعده های غذایی خود جای دهید.

به کودک خود غذای سالم بدهید.

کودکان همیشه نسبت به تجارب جدید باز نیستند.

اگر به ارائه غذاهای سالم ادامه دهید شانس ایجاد عادات غذایی سالم را در کودک افزایش می دهید.

به کودک خود آموزش دهید که چگونه غذاهای سالم برای نهار مدرسه تهیه کند.

از خوردن فست فود بپرهیزید. اگر بیرون از خانه غذا می خورید مثلا رستوران، سعی کنید سالم ترین غذا را انتخاب کنید .

قانون تمیز بودن بشقاب را فراموش کنید. کودک باید زمانی که احساس سیری می کند خوردن را متوقف کند.

از غذا به عنوان پاداش استفاده نکنید. به جای آن، رفتارهای خوب را با یک فعالیت خانوادگی شاد پاداش دهید (برای مثال رفتن به بولینگ به جای خوردن بستنی).

 


تحقیق های فراوانی در رابطه با عوامل موثر بر رضایت شویی و تعت شویی صورت گرفته است .

در این تحقیق عوامل گوناگونی به عنوان مداخلات موثر بر رضایت شویی شناسایی شده است که بعضی از این عوامل شامل موارد زیر خواهد شد:

۱. سن ازدواج.

۲. مدت ازدواج.

۳. فرزندان.

۴. تناسب داشتن تحصیلی.

۵. مسائل عددی.

۶. مسئله های جنسی.

۷. اقوام و آشنایان.

۸. اعتقادات مذهبی

۹. خصوصیات شخصیتی.

۱۰. توانایی درک کردن همسر.

۱۱. توانایی های ارتباطی.

۱۲. اوقات فراغت و تعهد.

عوامل موثری که بیان شد برای رضایت شویی بسیار می باشند که به صورت کلی می‌توان این عوامل را به سه دسته عوامل فردی و محیطی و ارتباطی به تقسیم کردن پرداخت.
عوامل فردی
۱. عوامل شخصیتی:

در دو مورد به خصوص موجود می باشد که در تحقیقات معین شده که تاثیر فراوان و مشکلات ارتباطی و طلاق دارا می باشد و به نوعی این مشکلات را پیش‌بینی می‌کند .

یکی ناتوان بودن در تنظیم کردن عواطف و دیگری وقتی که دلبستگی همراه با نا امنی باشد.
۲. سلامت جسمانی:

رویکرد شویی با سلامت جسمانی که از جانب زوج گزارش خواهد شد مرتبط می باشد که احتیاج ها و مشکلات در رابطه با سلامت جسمانی که امکان دارد زمان و انرژی و توجه ای را که باید در ارتباط شویی تمرکز بشود را به خود اختصاص بدهد و با کیفیت هیجانی مورد احتیاج در روابط موثر باشد.

۳. عوامل شناختی:

پیشداوری و تفسیرهای نادرست و بدون منطق از برخورد همسر یکی از عوامل شناختی به حساب می‌آید که می‌تواند باعث آشکار شدن مشکلاتی در روابط شویی بشود .

برخی از افراد اعتقاد دارند که ذهن خوانی می‌تواند به پیش بینی غلط منجر بشود و بدون جهت تولید نگرانی یا احساس عدم امنیت عاطفی داشته باشد که پر اهمیت ترین دلیل مشکلات شویی سوءتفاهم می باشد .

هنگامی که به وجود آید زن و شوهر تصویر مخدوش شده از همسر در ذهن خود دارا باشند.
۴. سن ازدواج:

صرفنظر از طول مدت ازدواج اشخاصی که در سن کمتر از ۲۰ سال به ازدواج کردن می‌پردازند کمترین پایداری را در ازدواج دارا می باشند /

همین طور رویکرد ضعیف در ایفا کردن نقش در ازدواج های زودهنگام بیشتر مشاهده خواهد شد و این امر با سطح پایین رضایت شویی در ارتباط می باشد و احتمال دارد که در گسیختگی یک رابطه سهیم باشد.
۵. سلامت روان:

رضایت شویی و سلامت روان با یکدیگر ارتباط نزدیکی دارا می باشند و فشارهای شویی با صدمه های روانی مخصوصاً افسردگی و اختلالات اضطرابی در ارتباط می باشد به طور مثال تحقیقات نشان گر این می باشد .

مقدار بالای افسردگی و اضطراب در یکی از همسران رضایت شویی زوجین را کم کرده است .

بیشترین مشکلات شویی و طلاق در بین اشخاص مبتلا به اختلال روانی شدید افسردگی و همینطور سوء مصرف مواد و برخی از اختلالات اضطرابی گزارش شده است.
۶. جنسیت:

پژوهش ها نشانگر این می باشد که در

شرایط شویی فرق های جنسیتی آشکار موجود می باشد و مردان بیشتر از ن گزارش می کنند که از زندگی خود دارای رضایت می باشند.
۷. مذهب:

جهت گیری مذهبی مشترک باعث شکل گرفتن شبکه های اجتماعی از جمله دوستان و همینطور بستگان و آیین‌های مذهبی مشترک می‌شود که آن به نوبه خود مدت زمان ثبت شده زوجین را با همدیگر بیشتر کرده و در آخر رضایت شویی را بیشتر خواهد کرد.
موسیقی درمانی
فیلم درمانی
ازدواج افراد درونگرا و برونگرا
عوامل محیطی
۱. حمایت اجتماعی:

رضایت شویی می تواند تابعی از حمایت اجتماعی و همینطور شبکه‌های اجتماعی باشد هنگامی که زوجین از جانب دوستان و اطرافیان مورد حمایت قرار بگیرد نیتی شویی آنها کمتر خواهد شد.
۲. عوامل فرهنگی اجتماعی:

عوامل فرهنگی اجتماعی و آداب و رسوم و حتی لباس پوشیدن و همینطور خوردن هم می‌تواند زمینه های همدلی فراوانی را برای زوجین ایجاد کند.
۳. فرزندان:

این امکان موجود می باشد که تولد یک کودک موجب ایجاد شدن یک مثلث در خانواده هسته ای شود و در آخر استواری روابط شویی مورد حمله قرار بگیرد به دلیل اینکه یکی از والدین به کودک نزدیک و از همسرش دور خواهد شد‌.
۴. شغل و درآمد:

درآمد کم و ناامن بودن شغلی با رضایتمندی شویی پایین همراه می باشد وقتی که زوجین به صورت دائم در مورد پول نگران هستند رضایت شویی کاهش پیدا خواهد کرد و مخصوصاً برای شوهر ها رضایت شغلی با خشنودی شویی در رابطه می باشد.
عوامل ارتباطی
۱. برطرف کردن تعارض:

مهارت کنترل کردن در تعارض کسب از ایده های پر اهمیت همسران در ارتباط شویی به حساب می آید بنابراین روش های برطرف کردن تعارض با تغییر در وزارت شوئی همراه می باشد.
۲. تعهد:

هر اندازه که تعهدات ازدواج محکم تر باشد بحرانهای شویی کاهش پیدا می کند و سطح اخلاقیات بالاتر می‌رود و همینطور هرچقدر مشکلات دوره زندگی پیش از ازدواج کاهش پیدا کند زندگی شوئی از نظم و ترتیب و همینطور رضایت فراوان طرفین برخوردار می باشد.
۳. ارتباط جنسی:

همان طور که انتظار می‌رود همیشه ارتباط قوی میان رضایت شویی و ارتباط جنسی موجود می باشد که میان رویکرد جنسی و مولفه های آن در ن با سازگارشدن شویی آنان و همینطور همسرانشان رابطه قوی موجود می باشد.

رویکرد جنسی در پیش‌بینی

سازگاری شویی نقش بسزایی دارد و همینطور میان دانش و طرز نگرش جنسی و رضایت شویی رابطه قوی موجود می باشد.

رضایت شویی یک نوع عینی از خشنودی و رضایت داشتن و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر به حساب می آید که تمام بُعد های زندگی را تحت الشعاع خود قرار داده است که رضایت یک خصوصیات شخصی برای زن و شوهر به حساب می آید.

رضایتمندی شویی با توجه به نظر بیشتر روانشناسان دنیا بر این مولفه‌ها قرار دارد که یکی از آنها نیاز جنسی در ارتباط شویی می باشد پس بنابراین برای دارا بودن یک زندگی رضایت مند باید تمام مولفه ها را با دقت در نظر داشت و هر کدام را در جای خود در روابط لحاظ کرد تا به خشنودی و رضایت مندی درونی رسید.

همانطور که می‌دانیم احتیاج جنسی به طور غریزی در وجود آدمی موجود می باشد و خداوند زن و مرد را به خلق کردن پرداخته است تا توسط همدیگر بتوانند به آرامش برسند .

این آرامش پایه‌گذار خانواده سالم به حساب می‌آید که خانواده‌ای که بنیادی ترین رکن در جامعه می باشد و چگونگی برآمدن احتیاج جنسی توسط ازدواج را خواهد گرفت که هر یک از زوج مرد و زن در برطرف کردن آن نقش داشته و سهیم می باشند.

 


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها